من خوندم
ببین این کتاب درباره ی نوعی از انسانها صحبت میکنه که با وجود موفقیت ظاهری رفتارشون خودخواهانه بی ملاحظه و آسیب زاست یعنی بی شعورهایی که خودشون رو عقل کل میدونن همیشه حق با خودشونه دیگران رو تحقیر میکنن و از احساس گناه هم خبری نیست نویسنده درکل میگه بی شعوری یک بیماری جدیه نه فقط یک صفت بد و جامعه از بی شعورها بیشتر آسیب میبینه تا از آدمهای نادان یا بی سواد کتاب تلاش میکنه نشون بده چطور ممکنه خود ما هم ناخودآگاه گرفتار این رفتارها شده باشیم مهم ترین پیامش اینه که اگر شجاعت روبرو شدن با حقیقت رو داشته باشیم میتونیم از دنیای بی شعوری بیرون بیایم و آدم حسابی باشیم.