تضاد:افسوس که جوان نمی داند و پیر نمی تواند
جناس:کنم از جیب نظر'تا'دامن چه عزیزی که نکردی 'با'من
واج آرایی:لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست لختی بخند که خنده ی گل زیباست
تلمیح:یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور،کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
جانبخشی:لیوان به قوری گفت در من چای بریز
لطفا تاج بدهه