جواب معرکه
حتما باید در مورد زمین باشه...؟
من این رو دارم... اگه میخوای بنویس...
به نظرم هیچ آدمی پیدا نمی شود که سکوت و فریاد را تجربه نکرده باشد. سکوت، گاهی خودش فریاد است. فقط کافی است گوش شنوایی داشته باشیم. برای همه ی ما پیش آمده است که وقتی احساس می کنیم در جایی، یا در مقابل کسی قرار گرفته ایم که قادر به درک ما یا حرف های ما نیست، در سکوت نگاه اش می کنیم. سکوت یعنی فرو خورده چیزی که قابل بیان نیست. اما فریاد، بیان کردن همان چیزهایی است که با صدای بلند به مخاطب می گوییم.
گاهی سکوت هم می تواند به اندازه ی فریاد مفید باشد. گاهی هم هر دو مضر هستند. به نظرم سکوت و فریاد را می شود دسته بندی کرد. اگر بخواهم سکوت را تعریف کنم، باید بگویم سکوت دیدن اتفاقات است، بدون این که در مقابل اش واکنش کلامی انجام بشود. اما فریاد، واکنشی است که از کنترل خارج شده است. در دسته بندی ای که انجام دادم، فهمیدم سکوت و فریاد، فقط به آدم ها محدود نمی شود.
اکثر ما برای یک بار هم که شده به مکان های تاریخی رفته ایم. معمولا در این اماکن چیزهایی وجود دارند که نشان دهنده ی فرهنگ و تاریخ است. درآن لحظات است که دوست داریم آن همه عظمتی که به چشم می بینیم، با همه ی وجودش فریاد بزند و خودش را معرفی کند. اما آن ها خاموش هستند. اما به نظرم این سکوت و خاموشی، فریادِ بلندی است که ما می توانیم آن را بشنویم.
سکوت، فریادِ درونی است که قابل شنیدن نیست. اما نشانه هایی دارد که تفاوت اش را با فریاد زدن مشخص می کند. همان طور که از اسم سکوت معلوم است، کسی که سکوت می کند، هیچ حالتِ هیجانی در رفتارش دیده نمی شود. نگاه اش گاهی خیره است و گاه به زمین دوخته شده است. اما کسی که فریاد می کشد، برافروخته و اعضای بدن اش در تلاطم است. فریاد را نمی شود با سکوت مقایسه کرد. اما می توان سکوت را فریادی تصور کرد که فرصتِ بیان به او داده نمی شود.