از گشنگی دارم میمیرم!
صدتا کار دارم.
صد ساله منتظرت بودم!
از شدت خنده نفسم بالا نمیاد
تمام عمرم طول کشید تا اینو بفهمم.
اینقدر درس خوندم سرم درد گرفت.
دنیا رو زیر و رو کردم پیداش کنم.
از شدت خستگی توان راه رفتن ندارم.
اینقدر سر و صدا بود که کر شدم.
اینقدر تشنهام بود که داشتم از بیآبی هلاک میشدم.
حالا کنایه
وقتی کسی دیر میآید): «عجب خوشقولی هستی! سر وقت رسیدی!»
(وقتی کسی خرابکاری میکند): «واقعاً کارت بینقص و تمیز بود!»
بفرمایین🌺