مهدی

بدون درس.

سلام حکایت ص 58 فارسی رو بازآفرینی کنید بهتون تاج میدم

جواب ها

ترنم

بدون درس

در روزگاری، وزیری باهوش هر روز صبح زود کلید خود را برمیداشت و به خانه‌ای می‌رفت و در آنجا به تفکر و تمرین می‌پرداخت. پادشاه از این موضوع باخبر شد و کنجکاو شد تا بداند وزیر در آنجا چه می‌کند. روزی پادشاه سرزده به خانه ی وزیر رفت و در آنجا گودالی دید که وزیر پایش در آن فرو رفته بود. پادشاه پرسید: «این چیست؟» وزیر پاسخ داد: «ای پادشاه، همه‌ی این مقام و قدرت من به خاطر شماست. هر روز به یاد می‌آورم که از کجا آمده‌ام تا به دام غرور نیفتم.» پادشاه با شنیدن این سخنان انگشتری را از دستش بیرون آورد و به وزیر داد و گفت: «این را بگیر و به انگشت کن، اکنون تو شایسته‌ی مقام پادشاهی هستی خدمت شما، یه تاج لطف میکنی؟

سوالات مشابه

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام