برای تشخیص مزه ی غذاها ی مختلف به جز زبان مغز از دو اندام حسی دیگر نیز پیام دریافت میکند این اندام ها را نام ببرید

من دوست دارم مثل گل باشم و لطیف همانند حریر و آنقدر زیبا که تمام موجودات هستی به من خیره شوند. با باد پاییزی هم نوا شوم و به آسمان بروم و از شلوغی این دنیا دور باشم. اگر در جنگل سبز بودم به یک درخت تکیه می دادم و به صدای پرندگان گوش می دادم۰ شاپرک باشم تا در روشنایی مهتاب افریده های خدا را ببینم. درخت می شدم تا تمامی حیوانات در سایه ی من و در آغوشم استراحت کنند دوست دارم مانند بلبل به آسمان بروم و با صدای قشنگ اواز دلنشین زندگی را بخوانم تا همه لذت ببرند. می خواهم برگ باشم تا بعضی از انسانها رازهایی را که در خودم دارم بیان کنند برگ سبز خوشرنگ نشان زیبایی جنگل سبز. کرم ابریشمی باشم تا پیله ای محکم بسازم و دوباره از ان بیرون بیایم و پروانه ای زیبا تبدیل شوم. می خواهم خاک شوم تا بتوانم گیاهانی که پژمرده هستند در خودم جا کنم و اب را در خودم فرو ببرم تا گیاهان جان دوباره ای بیابند همانند پروانه باشم ازاد در اسمان پرواز کنم و برروی گل ها بنشینم با پروانه های دیگر ُ تا در مورد انها حرف بزنیم و شب را بروی گل با ارامی سپری کنیم دلم می خواست از طبیعت لذت ببرم از صدای پرندگان و حیوانات و افرینش زیبایی های خداوند اطلاعات بدست اورم ارزو می کردم همانند برگ های پاییزی با بادهای پاییزی همراه شوم. پرنده می شدم تا با پرواز کردن برای جوجه هایم اذوقه تهیه کنم به انان پرواز بیاموزم تا خودساخته شوند بارن شوم تا جان دوباره ای بر گلهای تشنه بدهم و با تمام وجودم سیرابشان کنم بال در بیاورم تا از اسمان موجودات را ببینم