مردی لباس زیبا در خیابان قدم میزد که مرد دیگری را بالباس تیغ تیغی دید که به نظر زیبا بود.به او گفت:بیا لباس هایمان را عوض کنیم،مرد با خوشحالی قبول کرد و لیاسشان را در جایی جدا از دید مردم تک به تک عوض کردند
وقتی مرد لباس تیغ تیغی را پوشید از شدت تیزی آن سوراخ سوراخ شد و فهمید هر چیزی دیدنش راحته
عقلش به چشمش میرسد
ببخشید دیگه یکم ناجور شد خودت درست کن
معرکه لطفاً!!