آبشار، ترانهای است از دل کوهستان که با هر قطرهاش، راز طبیعت را زمزمه میکند. گویی آسمان، رشتهای از نقره را به زمین آویخته تا دل خاک را نوازش کند. صدای خروش آب، همچون سمفونیای بیپایان، روح را میتکاند و جان را تازه میسازد.
آبشار، جاریترین تصویر از زندگیست؛ بیوقفه، بیتردید، و بیپایان. قطرهها از بلندای صخرهها فرو میریزند، اما هر سقوط، آغازیست برای شکوهی دیگر. در نگاه آبشار، شکست معنا ندارد؛ هر افتادن، فرصتیست برای رقصیدن در آغوش زمین.
در کنار آبشار، دل آدمی آرام میگیرد. نسیم خنک، بوی تازگی را در جان میدمد و چشمها، زیبایی را در اوج مینگرند. آبشار، معلمیست که به ما میآموزد: جاری باش، حتی اگر مسیرت پر از سنگ و صخره باشد.