جواب معرکه
دربثرت و نتیجه حکایت ۳۵ از باب اول گلستان سعدی، یک شاهزادهای متصدی شد که میخواست مردم رو به دستاندازی و بدرقه فراخوری ببرد. او سفیرانی روفرستاد تا شعر و ادبیات را ببرند و با صدقات و هدایا، دل مردم را بدزدند.
اما به دلیل عدم صداقت و بخواهیدن، این شاهزاده سرانجام خود به بدبختی و شکست خورد. او خرمنی از آتش را به آب بزند تا خود را بسوزاند و به دست خودش تباه کند.
نتیجه حکایت ۳۵ گلستان سعدی این است که اگر کسی به فریب و دستاندازی فکر کند، پایان آن بدخواهی و بدبختی است. انتقام و تباهی نیز پیوسته به آنها خواهد بود. از این رو، انسان باید در رفتار و اعمال خود، به اصول اخلاقی و صداقت پایبند باشد تا از نتایج منفی دوری کرده و خوشبختی و موفقیت را برای خود به ارمغان بیاورد.