پژوباز ترک🇫🇷

نگارش هشتم. درس 4 نگارش هشتم

جون مادرتون بگید تاج میدم🥺🥺🙏🏻

جواب ها

آرش حاتمی

نگارش هشتم

سلام نگاه کن بهت کمک میکنم یک انشا در مورد خودت بنویس و این جزییات رو اضافه کن مثلاً ماست و پنیر رو بگو مامانم به من گفت که بروم و برایش ماست و پنیر بخرم
آرام

نگارش هشتم

--- **عنوان: روزی در میدان شهریار** یک روز زیبا و آفتابی به میدان شهریار رفتم. حیاط بزرگ و سرسبز میدان پر از شکوفه‌های درختان بود که عطر خوششان در هوا پیچیده بود. درختان با شکوفه‌های رنگارنگ خود، زیبایی خاصی به میدان بخشیده بودند. در گوشه‌ای از میدان، یک دست‌فروش با لبخند به مشتریانش ماست و پنیر می‌فروخت. بوی خوش ماست تازه و پنیر محلی، همه را به سمت خود جذب می‌کرد. من هم تصمیم گرفتم کمی ماست بخرم تا با دوچرخه‌ام به خانه ببرم و از طعمش لذت ببرم. در حین گشت و گذار در میدان، یک سگ بازیگوش را دیدم که در حال دویدن و بازی با بچه‌ها بود. او با خوشحالی دور و بر میدان می‌چرخید و همه را به خنده و شادی دعوت می‌کرد. دوچرخه‌ام را کنار گذاشتم و به تماشای این صحنه‌های زیبا نشستم. شکوفه‌های درختان، بوی خوش ماست و پنیر، و بازیگوشی سگ، همه و همه باعث شدند تا این روز به یاد ماندنی شود. این میدان با تمام زیبایی‌هایش، همیشه در قلب من خواهد ماند. ---

سوالات مشابه درس 4 نگارش هشتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام