عربی هشتم -

درس 1 عربی هشتم

محمد وفا کدخدایی

عربی هشتم. درس 1 عربی هشتم

فعل ماضی با معنی درس اول

جواب ها

فاطیما

عربی هشتم

تاج بده تا کامل برات بگم

Artin ○ ____ ○

عربی هشتم

۱- پیش از اینها، فکر می‌کردم خدا ◈※◈ خانه‌ای دارد میان ابرها معنی و مفهوم: قبل از این فکر می‌کردم خانه خدا در میان ابرهاست. ۲- مثل قصر پادشاه قصّه‌ها ◈※◈ خشتی از الماس و خشتی از طلا معنی و مفهوم: خانه خدا مانند کاخ پادشاهان قصه‌هاست، خانه‌ای بزرگ که خشت‌هایش از الماس و طلا ساخته شده است. ۳- پایه‌های برجش از عاج و بلور ◈※◈ بر سر تختی نشسته با غرور معنی و مفهوم: ستون های قصرش از عاج فیل و شیشه است و بر روی تخت پادشاهی با تکبر و غرور نشسته است. ۴- ماه، برق کوچکی از تاج او ◈※◈ هر ستاره، پولکی از تاج او معنی و مفهوم: گمان میکردم ماه درخشان، درخشش کوچکی از تاج خداوند است و هر ستاره، یکی از پولک های روی تاج اوست. ۵- رعد و برق شب، طنین خنده‌اش ◈※◈ سیل و طوفان، نعره توفنده‌اش معنی و مفهوم: رعد و برق، انعکاس خنده خداست و سیل و طوفان، فریاد خدا است ۶- هیچ کس از جای او آگاه نیست ◈※◈ هیچ کس را در حضورش راه نیست معنی و مفهوم: هیچ کس از جا و مکان خدا آگاهی ندارد و کسی را به حضور خدا راه نمی‌دهند ۷- آن خدا بی‌رحم بود و خشمگین ◈※◈ خانه‌اش در آسمان، دور از زمین معنی و مفهوم: خدایی که من در ذهنم داشتم بی‌رحم و عصبانی بود، او خانه‌ای در آسمان‌ها داشت و با زمین ارتباطی نداشت ۸- بود، امّا در میان ما نبود ◈※◈ مهربان و ساده و زیبا نبود معنی و مفهوم: وجود داشت ولی بین ما نبود .مهربان و ساده و قشنگ نبود ۹- در دل او، دوستی جایی نداشت ◈※◈ مهربانی هیچ معنایی نداشت معنی و مفهوم: دوستی و رفاقت در دلش جایی نداشت. محبت و مهربانی هیچ معنایی نداشت ۱۰- هر چه می‌پرسیدم از خود از خدا ◈※◈ از زمین از آسمان از ابرها معنی و مفهوم: هرچه از دیگران درباره خدا، خودم، زمین، آسمان و ابرها سؤال میکردم. ۱۱- زود می‌گفتند: «این، کار خداست ◈※◈ پرس‌وجو از کار او کاری خطاست» معنی و مفهوم: همه میگفتند: این کار خداست و سؤال کردن در مورد او اشتباه و خطاست آرایه های ادبی: ۱۲- نیّت من در نماز و در دعا ◈※◈ ترس بود و وحشت از خشم خدا۱۴- تا که یک شب، دست در دست پدر ◈※◈ راه افتادم به قصد یک سفر معنی و مفهوم: تا این که یک شب، در حالی که دست پدرم را گرفته بودم به سفر رفتیم ۱۵- در میان راه، در یک روستا ◈※◈ خانه‌ای دیدیم، خوب و آشنا معنی و مفهوم: در میان راه سفر، در یک روستا، خانهای خوب و آشنا را دیدیم. ۱۶- زود پرسیدم: «پدر، اینجا کجاست؟» ◈※◈ گفت: «اینجا خانه خوب خداست» معنی و مفهوم: بلافاصله از پدرم پرسیدم که پدر اینجا کجا است؟ پدرم گفت: اینجا خانه‌ی زیبای خداست. ۱۷- گفت: «اینجا می‌شود یک لحظه ماند ◈※◈ گوشه‌ای خلوت، نمازی ساده خواند معنی و مفهوم: پدر گفت: اینجا می‌توان لحظه‌ای توقف کرد و در گوشه‌ای نماز خواند. ۱۸- با وضویی دست و رویی تازه کرد ◈※◈ با دل خود گفت‌وگویی تازه کرد» معنی و مفهوم: اینجا میتوان وضو گرفت و شاداب و سرحال با خدا راز و نیاز کرد و دعا و نمازی خواند. ۱۹- گفتمش: «پس آن خدای خشمگین ◈※◈ خانه‌اش اینجاست؟ اینجا در زمین؟» معنی و مفهوم: به پدرم گفتم: پس خانه آن خدای خشمگین و عصبانی، اینجا در روی زمین است ۲۰- گفت: «آری خانه او بی‌ریاست ◈※◈ فرش‌هایش از گلیم و بوریاست معنی و مفهوم: پدرم گفت: آری خانه خدا بدون ظاهر پرستی و دورویی (ریاکاری) است. فرش های خانه اش از حصیر و گلیم ساده است ۲۱- مهربان و ساده و بی‌کینه است ◈※◈ مثل نوری در دل آیینه است معنی و مفهوم: خداوند، مهربان و ساده و بدون کینه است. خداوند مانند نوری در دل آینه است ۲۲- عادت او نیست خشم و دشمنی ◈※◈ نام او

تاج یادت نره😊

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت