جواب معرکه
این اولین باری بود ک خارج از کره زمین میرفتم از رفیقم پرسیدم چقدر دیوه مونده تا به ماه برسیگ گفت تقریبا چند دقیقه چشمانم را بستم و منتظر شدم تا دوستم بگه ک رسیدیم وقتی ک گفت رسیدیم یه حسی در من جریان پیدا کرد نمیدانم چ حسی بود اما هرچه ک بود حسی پر از لذت هیجان و... و بهم امید میداد داشتم یه جای جدید یه زمین جدید یه جنس جدید رو تجربه میکردم رفیقم گفت چ مرگت شده پسر رسیدیم به جایی ک ارزوشو داشتی الا گرفتی خوابیدی؟ گفتم چند دقیقه بهم فرصت بده من نخوابیدم فقط دارم روحیم رو اماده میکنم تا وقتی دیدم از فرط هیجان و لذت سکته نکنم با چشمی بسته به سمت در رفتم و با کمک دوستانم پیاده شدم وقتی ک به سطح ما رسیدم فهمیدم ک باید چشمانم رو باز کنم چشم هایم رو باز کردم و...)) خدای من این واقعا فوقالعاده بود میتونم کره زمین رو ببینم انگار فقط چند مایل با من فاصله داشت اما این طور نبود با دیدن این صحنه تو پوست خودم نمیگنجیدم و به هوا پریدم و به پروژه خود ادامه دادم