بیت اول: روزی جوجه ی کبوتری که علاقه ی زیادی به پرواز داشت با شجاعت بال و پر خود را باز کرد.
بیت دوم: از روی شاخه ی کوچکی به شاخه ی بزرگتری پرید و از روی بام کوتاهی عبور کرد و تا کنار جوی آب پرواز کرد.
بیت سوم: از بس آن راه نزدیک برایش دور و طولانی شد؛جهان پیش چشمش تاریک شد.(ما توان و خسته شد)
بیت چهارم: ناگهان به خاطر وحشت و ترس زیاد بر جای خود ناتوان و خسته ایستاد و از شدت رنج و سختی نتوانست به راهش ادامه دهد.
بیت پنجم: خسته و درمانده شد و از روی ناتوانی فریاد کشید و مادرش او را از روی شاخه صدا کرد.
بیت ششم: برای تو پرواز کردن هنوز بسیار زود است و بسیار سخت،هیچکس از افراد کم تجربه و تازه کار،انتظار کارهای بزرگ ندارد.
بیت هفتم: تو هنوز توانایی کافی برای رفتن به کوچه و پریدن از روی بام را نداری و الان زمان خواب و استراحت توست.
بیت هشتم: تو باید تجربههای زیادی کسب کنی و راه و روش درست زندگی کردن را بیاموزی.
بیت نهم: تو باید اول هر دو پا را محکم و استوار بر روی زمین بگذاری و بعد از آن به فکر ایستادن و راه رفتن باشی.
بیت دهم: من مانند نگهبان هستم و تو مانند گنج هستی،تو باید همیشه آسوده و راحت باشی رنجها برای من باشد.
بیت یازدهم: من در دامهای زیادی گرفتار شدم و کودکان بارها بال و پرم را شکستند.
بیت دوازدهم: گاهی از سمت دیوار و گاهی از سمت در به طرف من سنگ رتاب میشد و مرا زخمی میکردند.
بیت سیزدهم: هیچگاه در زندگی رنگ آسایش را ندیدم و گاهی از گربه میترسیدم و گاهی از باز.
بیت چهاردهم: بلاها و مشکلات،به من راه و روش درست زندگی کردن را یاد داد.
بیت پانزدهم: هیچگاه شاخه کوچک و بدون ریشه،میوه نمیدهد و رشد نمیکند،پس تو هم باید همیشه تلاش کنی،و من هم به تو پند و اندرز میدهم.
تاج یادت نره