ریاضی دهم -

فصل 1 ریاضی دهم

ادیب شرافت

ریاضی دهم. فصل 1 ریاضی دهم

جواب سوال رو بفرستید

جواب ها

Raha Jafari

ریاضی دهم

سلام امیدوارم بدردخورده باشه ممنون میشم معرکه بزنی🙂🤍 حکایت کرده اند که یک روز مردی به مهمانی خانه ی فردی به نام سلیمان دارانی رفت. سلیمان هر چه در خانه داشت از نان خشک و کمی نمک جلوی مهمانش گذاشت و به طریق عذرخواهی گفت: گفتم که اگر ناگهان و سرزده به مهمانی آمدی ایراد نگیر. من چشم اشک آلود و نانِ خشک و روی خوش برای تو دارم. (همه ی آنچه دارم همین است.) مهمان وقتی نان را دید گفت کاش تکه ای پنیر هم بود تا نان را با آن می‌خوردم. سلیمان بلندشد به بازار رفت و عبایش را به گرو داد و بجایش کمی پنیر خرید و برای مهمانش آورد. مهمان وقتی نان و پنیر را خورد گفت: خدا رو شکر، خدای بزرگ و عزیز، ما را بر آنچه روزی و قسمت ما کرده است قانع و راضی کرده است. سلیمان در جواب گفت: اگر به آنچه خدا داده قانع و راضی بودی الان بالاپوش من در بازار گرو نبود! معنی کلمات: آورده اند: حکایت کرده اند / بر سبیلِ: به روش، به طریق/ اعتذار: عذرخواهی، پوزش خواهی / ناگه: ناگهان، سرزده / بدید: دید/ پاره: مقدار / بودی: می بود / برخاست: بلند شد / ردا: بالاپوش، عبا / عزّ و جلّ: بزرگ و عزیز است / قسمت: رزق و روزی، سرنوشت/ خرسند: راضی، قانع نکات و آرایه های ادبی (قلمرو ادبی): نان خشک و نمک: کنایه از خوراکی‌های اندک و فقیرانه / بر زبان راندن: کنایه از گفتن / روی تازه: کنایه از مهمان نوازی و گشاده رویی / تر، خشک: تضاد / جمله ی آخر «اگر به دادۀ خدا قانع بودی و خرسند نمودی، ردای من به بازار به گرو نرفتی.» طنز و تمسخر دارد.

به این بنده خدا معرکه بده ببین چقد نوشته🥹😅💫

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت