جواب معرکه
در یک روز تابستانی، هنگام استراحت زیر سایه درختی، مورچهای را دیدم که دانهای بزرگتر از جثه خود را میکشید. او با وجود موانع و سختیها، هرگز دست از تلاش نمیکشید. گاهی دانه را رها میکرد، اطراف را بررسی میکرد و دوباره راهی برای ادامه پیدا میکرد. این صحنه مرا به فکر فرو برد.
این مورچه کوچک با پشتکار و امید، درس بزرگی به من داد: برای رسیدن به هدف، باید صبور بود و تسلیم نشد. در نهایت، گروهی از مورچههای دیگر به کمکش آمدند و با هم دانه را به لانه بردند.
این اتفاق به من نشان داد که اگر در زندگی مانند مورچهها تلاش کنیم و در سختیها متحد باشیم، میتوانیم حتی بزرگترین چالشها را پشت سر بگذاریم. مورچه کوچک با تلاش بیوقفهاش به من یاد داد که زندگی یعنی حرکت، حتی در دشوارترین لحظات.