آریانا فرهادی

فارسی هفتم. درس 5 فارسی هفتم

یک غزل از حافظ بگین سریع لطفا

جواب ها

جواب معرکه

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز گفتا زخوب رویان این کار کمتر آید گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که شب روا است او از راه دیگر آید

جواب معرکه

Nia💫

فارسی هفتم

گل در بَر و می در کف و معشوق به کام است سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است گو شمع میارید در این جمع که امشب در مجلسِ ما ماهِ رخِ دوست تمام است در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن بی‌روی تو ای سرو گُل‌اندام، حرام است گوشَم همه بر قولِ نی و نغمهٔ چنگ است چشمم همه بر لَعلِ لب و گردشِ جام است در مجلسِ ما عِطر مَیامیز که ما را هر لحظه ز گیسو‌ی تو خوش بوی مَشام است از چاشنیِ قند مگو هیچ و زِ شِکَّر زان رو که مرا از لبِ شیرینِ تو کام است تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه‌، مُقیم است همواره مرا کویِ خرابات مُقام است از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است مِی‌خواره و سرگشته و رندیم و نَظَرباز وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟ با مُحتسبم عیب مگویید که او نیز پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مدام است حافظ منشین بی‌مِی و معشوق زمانی که‌ایّامِ گل و یاسمن و عیدِ صیام است

جواب معرکه

🌷nika azari🌷

فارسی هفتم

به یاد آنکه از او، قلب نازک ما می‌درد خداوند عشق را، در مرام ما می‌درد چو آتش در دل، شمعی فروغی نخواهد بود غروب آفتاب، از نرگس جا می‌درد نماند جز یاد تو، در این دنیا و هرجا که یادت در دل، چون گلابی جا می‌درد اگرچه درد عشق، زندگی‌ام را سخت کرد در این دلِ بی‌قرار، تو را راهی نماند

سوالات مشابه درس 5 فارسی هفتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام