سلام تاج بده
پیش از اینها، فکر می کردم خدا
خانه ای دارد میان ابرها
معنی: قبل از این فکر می کردم که خداوند خانه ای در میان ابرها دارد.
آرایهها: واج آرایی مصوت «آ»
قافیه: خدا ، ابرها
تعداد جملهها: ۱- پیش از اینها فکر میکردم
2- خدا خانهای میان ابرها دارد
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس و خشتی از طلا
معنی: آجرهای خانه اش مانند کاخ پادشاهان قصه ها از الماس و طلاست.
آرایهها: قافیه: قصه ها ، طلا
این بیت آرایه تشبیه دارد. تشبیه خانهی خدا به قصر پادشاه
رکن اول تشبیه: خانه
رکن دوم تشبیه: قصر
رکن سوم تشبیه: مثل
بین «قصر و پادشاه» ، «الماس وطلا» آرایه تناسب (مراعات النظیر)
واج آرایی: ـٍـ در مصراع اول
تکرار: خشتی
تعداد جملهها: ۱- (خانهای) مثل قصر پادشاه قصهها (دارد)
۲- خشتی از الماس (است)
۳- خشتی از طلا (است)
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرورمعنی: پایه های برج خدا از عاج و بلور درست شده است و با غرور بر روی تخت پادشاهی نشسته است.
آرایهها: قافیه: بلور ، غرور
جناس بر و سر (اختلاف در صامت بـ و سـ)
واجآرایی : صامت بـ
تعداد جملهها: ۱– پایههای برجش از عاج و بلور (است)
۲- با غرور بر سر تختی نشسته (است)
تعداد جملهها: ۱- رعد و برق شب طنین خندهاش (است)
۲- سیل و طوفان نعرهی توفندهاش (است)
دانش زبانی: رعد و برق شب: نهاد
«طنین خندهاش» و «نعره توفندهاش»: مسند.
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
معنی: کسی از جای او خبر ندارد.و کسی اجازه حضور در دربار او ندارد.
آرایهها: قافیه: آگاه ، راه
ردیف: نیست و نیست
تکرار هیچ کس
جناس : را و راه (صامت ه به را اضافه شده است.)
تعداد جملهها: ۱- هیچ کس از جای او آگاه نیست
۲- هیچ کس را در حضورش راه نیست
دانش زبانی: «هیچکس» در مصراع اول: نهاد
جای: متمم
آگاه: مسند
نیست: فعل
حضورش: متمم
نیست: در مصراع دوم، به معنای «وجود ندارد»، فعل غیراسنادی است.
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
معنی: آن خدای ذهنی من خشن و غضبناک بود و خانه اش در بالای آسمان دور از زمین بود.
آرایهها: قافیه: خشمگین ، زمین
تضاد: آسمان ≠ زمین
واج آرایی: صامت خ (تکرار خ خشونت مورد نظر شاعر را به ذهن خواننده منتقل میکند.)
در آسمان بودن: کنایه از دور از دسترس بودن است.
تعداد جملهها: ۱- آن خدا بیرحم بود
۲- و خشمگین ( بود )
۳- خانهاش در آسمان ، دور از زمین ( بود )
دانش زبانی: آن خدا: نهاد
بیرحم و خشمگین: مسند
خانهاش: مسند
آسمان: متمم
دور: مسند
زمین: متمم
فعل بود به قرینه لفظی حذف شده است.
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
معنی: وجود داشت ولی بین ما نبود. مهربان و ساده و قشنگ نبود
آرایهها: قافیه: ما ، زیبا
ردیف: نبود
واج آرایی صامت ب
واج آرایی : مصوت آ
تضاد : بود ≠ نبود
تعداد جملهها: ۱- بود
۲- اما در میان ما نبود
۳- مهربان و ساده و زیبا نبود
دانش زبانی: «بود» و «نبود» در مصراع اول: به معنای «وجود داشت» و «وجود نداشت»، فعلهای غیراسنادی هستند
مهربان، ساده، زیبا: مسند
«نبود» در مصراع دوم: فعل اسنادی است.
نهاد: خدا (حذف شدهاست).
در دل او، دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
معنی: دوستی و رفاقت در دلش جایی نداشت. محبت و مهربانی هیچ معنایی نداشت
آرایهها: قافیه: جایی ، معنایی
ردیف: نداشت و نداشت
واج آرایی صامت د
واج آرایی مصوت ی
تعداد جملهها: ۱- در دل او دوستی جایی نداشت
۲- مهربانی هیچ معنایی نداشت
دانش زبانی: دوستی و مهربانی: نهاد
دل او: متمم
جایی و هیچ معنایی: مفعول
نداشت: فعل.
هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین از آسمان از ابرها
معنی: هرچه قدر از خودم درباره خدا می پرسیدم و از زمین و آسمان و ابرها.
آرایهها: قافیه: خدا ، ابرها
تکرار از
مراعات نظیر زمین ، آسمان و ابر
از: دربارهی
تعداد جملهها: ۱- هر چه از خود ، از خدا میپرسیدم
۲- از زمین از آسمان از ابرها (میپرسیدم)
دانش زبانی: خود، خدا، زمین، آسمان، ابرها: متمم.
زود می گفتند: «این، کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست»
معنی: می گفتند این کارها کار خداست.تحقیق و پرس و جو از خدا کاری بیهوده است.
آرایهها: قافیه: خدا ، خطا
ردیف: ( ا ) ست
تکرار کار
تعداد جملهها: ۱- زود میگفتند
۲- این ، کار خداست
۳- پرسوجو از کار او ، کاری خطاست
دانش زبانی: کار و پرس و جو: نهاد
«کارِ خدا» و «کاری خطا»: مسند.
نیت من در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
معنی: به نیت ترس و وحشت از خشم خدا نماز می خواندم و دعا می کردم.
آرایهها: قافیه : دعا ، خدا
مراعات نظیر نماز و دعا
تکرار در
تعداد جملهها: ۱- نیت من در نماز و در دعا ترس بود
۲- و وحشت از خشم خدا (بود)
دانش زبانی: نیت من: نهاد
ترس و وحشت: مسند
دعا، نماز، خشم خدا: متمم.
پیش از اینها، خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
معنی: قبل از این در فکرم از خدا ناراحت بودم.و این تصویرها در ذهنم از خدا بود.
آرایهها: قافیه: دلگیر ، تصویر
ردیف: بود و بود
واج آرایی: مصوت ی
تعداد جملهها: ۱- پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
۲- از خدا در ذهنم این تصویر بود
دانش زبانی: «خاطرم» و «این تصویر»: نهاد
دلگیر: مسند
بود (در مصراع اول): فعل اسنادی
خدا: متمم
ذهنم: متمم
بود (در مصراع دوم) به معنای وجود داشتن: فعل غیر اسنادی.
تا که یک شب، دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
معنی: تا این که یک شب دستم در دست پدرم بود به قصد و نیت سفری به راه افتادیم
آرایهها: قافیه: پدر ، سفر
تکرار: دست
مراعات نظیر: قصد ، سفر ، راه
تعداد جملهها: ۱- تا که یک شب دست در دست پدر به قصد یک سفر راه افتادم.
در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدیم، خوب و آشنا
معنی: در بین راه در روستایی خانه قشنگ و آشنا دیدیم
آرایهها: قافیه: روستا ، آشنا
واج آرایی صامت ر
تعداد جملهها: ۱- در میان راه در یک روستا خانهای خوب و آشنا دیدیم.
زود پرسیدم: «پدر، اینجا کجاست؟»
گفت: «اینجا خانه خوب خداست»
معنی: فورا از پدرم پرسیدم اینجا کجاست؟پدرم گفت:اینجا خانه خداست.
آرایهها: قافیه: کجا ، خدا
ردیف : ( ا ) ست
تکرار اینجا
تشبیه اینجا (مسجد) به خانهی خدا
تعداد جملهها: ۱- زود پرسیدم
۲- پدر ، اینجا کجاست؟
۳- گفت:
۴- اینجا ، خانهی خوب خداست
دانش زبانی: زود: قید
پرسیدم: فعل
پدر: منادا
اینجا: نهاد
کجا: مسند
خانه خوب خدا: مسند.
گفت: «اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشهای خلوت، نمازی ساده خواند
معنی: پدر گفت: مدتی اینجا می مانیم و در گوشه ای نماز خواند.
آرایهها: قافیه: ماند ، خواند
واجآرایی: مصوت ی
تعداد جملهها: ۱- گفت
۲- میشود
۳- اینجا یک لحظه ماند
۴- گوشهای خلوت ، نمازی ساده خواند
با وضویی دست و رویی تازه کرد
با دل خود گفت و گویی تازه کرد»
معنی: با وضو گرفتن دست و رو را تازه و شاداب کرد.و با دل خود گفتگویی جدید آغاز کرد.
آرایهها: قافیه: رویی ، گفتوگویی
ردیف: تازه کرد ، تازه کرد
مراعات نظیر: دست ، رو ، دل
تشخیص: (گفت و گو با دل)
تعداد جملهها: ۱- با وضویی دست و رویی تازه کرد
۲- با دل خود گفتوگویی تازه کرد
گفتمش: «پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا در زمین؟»
معنی: به پدر گفتم: آن خدای خشمگین ذهن من خانه اش اینجا قرار دارد؟
آرایهها: قافیه: خشمگین ، زمین
تکرار اینجا
تعداد جملهها: ۱- گفتمش
۲- پس آن خدای خشمگین خانهاش اینجاست؟
۳- اینجا در زمین (است)؟
گفت: «آری خانه او بی ریاست
فرش هایش از گلیم و بوریاست
معنی: گفت:بله خانه اش ساده و بی ریاست.فرش هایش از گلیم و بوریا پوشیده شده است.
آرایهها: قافیه: بیریا ، بوریا
ردیف: ( ا ) ست
جناس بیریا و بوریا
تعداد جملهها: ۱- گفت
۲- آری
۳- خانهی او بیریاست
۴- فرشهایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
معنی: خداوند با محبت و بی ریا و بی انتقام جو است ومانند نوری است که در وجود آیینه قرار دارد.
آرایهها: قافیه: بی کینه ، آیینه
ردیف: است
تشبیه پروردگار به نور
دل آیینه: تشخیص (دل داشتن به آیینه نسبت داده شده است)
تعداد جملهها: ۱- مهربان و ساده و بیکینه است
۲- مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی»
معنی: خداوند اهل غضب و دشمنی ورزیدن نیست.و وجود خدا سراسر نور و روشنی است.
آرایهها: قافیه : دشمنی ، روشنی
واج آرایی صامت ن
تعداد جملهها: ۱- عادت او خشم و دشمنی نیست
۲- نام او نور (است)
۳- و نشانش روشنی (است)
دانش زبانی: خشم و دشمنی، نور و روشنی: مسند
عادت او، نام او، نشانش: نهاد.
تازه فهمیدم: خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست
معنی: الان فهمیدم خدای واقعی این خدا با همین ویژگی هاست..خدایی که مهربان و نام آشناست.
آرایهها: قافیه: خدا ، آشنا
ردیف: ( ا ) ست
تکرار خدا
واج آرایی مصوت آ
تعداد جملهها: ۱- تازه فهمیدم
۲- خدایم این خداست
۳- این خدای مهربان و آشناست
دوستی از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر
معنی: این خدا دوست من است و از رگ گردن به من نزدیک تر است.
آرایهها: قافیه: من ، گردن
ردیف: به من نزدیکتر ، به من نزدیکتر
تکرار من
تلمیح: اشاره به آیهی قرآن که میفرماید: پروردگار ، از رگ گردن به شما نزدیکتر است
تعداد جملهها: ۱- دوستی از من به من نزدیکتر (است)
۲- از رگ گردن به من نزدیکتر (است)
می توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بی ریا
معنی: من می توانم از این به بعد با خدا به شکلی پاک و بی ریا دوست باشم.
آرایهها: قافیه: خدا ، بی ریا
تکرار: دوست
تعداد جملهها: ۱- میتوانم
۲- بعد از این با این خدا دوست باشم
۳- دوست، پاک و بیریا (باشم)
معنی کلمات جدید و مهم درس اول فارسی هشتم شعر پیش از اینها
پیش از اینها: در گذشته
خشت: آجر
پایه: ستون
عاج: استخوان فیل که گران قیمت است و در ساختن اشیای تزیینی به کار می رود
طنین: صدا، آواز، پژواک
نعره: فریاد بلند
توفنده: خروشان، پر سر و صدا.
ریا: دورویی، نفاق
بیریا: بدون آلایش و ناپاکی
بوریا: حصیری از نِی.
بیریا: بدون آلایش و ناپاکی
ریا: ظاهرسازی و خودنمایی، برای فریب خلق نیکو جلوه دادن خود یا چیزی
تاریخ ادبیات درس اول فارسی هشتم
قیصر امینپور: (۱۳۸۶-۱۳۳۸ ه.ش) استاد دانشگاه و متولد گتوند خوزستان، وی از شاعران موفق پس از انقلاب به شمار میآید. از آثار او میتوان «در کوچهٔ آفتاب، تنفّس صبح، مثل چشمه مثل رود، به قول پرستو و آینههای ناگهان» را نام برد.
آثار او عبارتند از: در کوچه آفتاب، تنفّس صبح، مثل چشمه مثل رود، به قول پرستو وآینه های ناگهان اشاره کرد.
رسالهٔ قُشیریّه: نوشتهٔ ابوالقاسم قُشیری از عارفان قرن پنجم است. اصل این کتاب به زبان عربی است و یکی از شاگردان قشیری آن را به فارسی برگردانده است. موضوع این کتاب، معرفی برخی از بزرگان عارف و شرح اصطلاحات و الفاظ رایج میان آنهاست. این اثر با تصحیح و تعلیقات استاد فروزانفر به چاپ رسیده است.
توجه: برای مشاهده پاسخ سوالات درس اول فارسی هشتم، وارد لینک «جواب سوال های درس اول فارسی هشتم» شوید.
قبلی: معنی شعر ستایش فارسی هشتم
✅ در این بخش معنی درس اول پیش از اینها فارسی هشتم را مرور کردیم؛ جهت مشاهده لغات مهم سایر درس کافیست نام آن را به همراه عبارت ماگرتا در گوگل جست و جو کنید. همچنین اگر سوالی دارید آن را از قسمت دیدگاه از ما و یا سایر دانش آموزان بپرسید.
 

مطالب پیشنهادی
تعداد جملهها: ۱- ماه برق کوچکی از تاج او (است)
۲- هر ستاره پولکی از تاج او (است)
دانش زبانی: ماه: نهاد
هر ستاره: نهاد
برق کوچک: مسند
پولک: مسند
تاج او: متمم
رعد و برق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره توفنده اش
معنی: رعد و برق صدای خنده خداست. وسیل و توفان ناشی از فریاد بلند اوست.
آرایهها: قافیه: خندهاش ، توفندهاش
تشبیه رعدوبرق به آهنگ خندهی خدا
رعد و برق: رکن اول تشبیه
طنین خنده: رکن دوم تشبیه
تشبیه سیل و طوفان به فریاد خدا
سیل و طوفان: رکن اول تشبیه
نعره: رکن دوم تشبیه
مراعات نظیر: رعد و برق ، سیل ، طوفان
تعداد جملهها: ۱- رعد و برق شب طنین خندهاش