معرکه میدم

در خوابم به دنیایی وارد شدم که پر از رنگ‌های جذاب و جادویی بود. آسمان آنجا پر از پرندگان آویزان و قوس قزح‌های رنگارنگ بود. در این دنیای جدید، من به همراه یک پرنده زیبا و رنگارنگ بالا پرواز می‌کردیم و به سفری فوق‌العاده و جادوآور راه‌یابی می‌کردیم. هنگامی که به آسمان‌های ناپدید شده‌ی این دنیا رسیدیم، آنجا مشهدی از دریاچه‌ها و کوه‌های بلند و آرامشی فراگیر برامان زمینه‌ی ماجراجویی‌های جدیدی بود. تا اینکه این خواب زیبا به پایان رسید و من به دنیای واقعی بازگشتم، اما هنوز هم تصویر آن دنیای رنگارنگ و جذاب در ذهنم مانده بود و من را با حس شادی و خوشحالی پر از امید و انگیزه بیدار کرده بود.