بنام خداوند بخشنده مهربان
موضوع انشا: وداعیبایارهمیشگی
❥𝆛𝆐𝅮𝅘𝅥𝅮𝒉𝒂𝒅𝒊𝒔𖣲̶ͥ.̶⃫ᷝⷮ͟͞💌̶̶̶̶̶̶̶̶⃫͟͞.͟.⸙:꯭ ̶̶̶᭄꯭ٜٜ
طولانیترین تکرار هرسال،دوباره مهمان خوشقدمِ کرسی های گرم میشود و
هندوانه ها شیرینیِ مزهشان یک دقیقه بیشتر زیر دندان میماند؛
انار های ترشرو، کنار انار های شیرین، چند لحظه بیشتر زمان دارند برای خنده های آبدارشان؛
لغات حافظ،عشوه کنان روی استکان چای به رقص در میآیند؛
و چه میزبان خوبی است یلدا،
پلی بین قلب های شورانگیز آذر و دی ماه...
امشب؛
مهلت پرداخت قبوض عشق، یک دقیقه تمدید خواهد شد؛
بوییدن محبت و مهربانی چون گلابِ نابِ بهشت در خاکِ ضمیر،بذر آرامش میکارد؛
خنده ای برای خوردن نمیماند و همینطور اشکی برای ریختن،
یلدا تولد زمستان را قبل از هرکسی تبریک میگوید و کادویش را میدهد؛
پاییزی که خفته با دلی تنگ و منتظر...
زمستان عزیز؛
تن هارا چرا، ولی قلب هارا نلرزان...
مراسم عزای برگ هارا با لباسی سپید برگزار کن اما قلبی را با سیاهی شب هایت تنها نگذار...
مراقب عزیز دردانه مان آذر باش!
انار هارا که از دستش گرفتی حواست باشد سرما نخورد...
خورشید که درآمد، دلش را نشکن!
آب شو تا گرمت کند...
تگرگ که بارید،هشدارش ده که درختان تازه در میانه خواب اند...بیدارشان کنند آشفته گشته، پریشان میشوند...
یلدا را که به پیشوازت فرستادیم، بهار را هم به استقبال رفتنت خواهیم فرستاد...
زمستان عزیز؛
دی آمده است! آماده خوابیدن شو...
مبادا در خواب تکانی بخوری! همه را بهمن دفن میکند...
اسفند که آمد اما،همانند کودکت در آغوشش گیر و برخیز؛ باز همراه ننه سرما زیر کرسی برو و راحت بخواب...پاییز جایش امن است.
یلدا
امده است
تا خبر زمستان را
به گوش برف برساند
و باران را باخبر سازد...
خورشید!
مراقب باش مهمان ناخوانده نشوی!
فالتان به نیکی
❥𝆛𝆐𝅮𝅘𝅥𝅮𝒉𝒂𝒅𝒊𝒔𖣲̶ͥ.̶⃫ᷝⷮ͟͞💌̶̶̶̶̶̶̶̶⃫͟͞.͟.⸙:꯭ ̶̶̶᭄ٜٜ
پایان.