مبین

فارسی ششم. درس 7 فارسی ششم

برای درس آزاد در مورده شب یلدا بگین ممنون

جواب ها

جواب معرکه

𝐓𝐀𝐍𝐀𝐙

فارسی ششم

بزرگترین شب سال! شب یلدا، طولانی‌ترین شب سال، یکی از جشن‌های باستانی ایرانی است که هر سال در آخرین شب پاییز برگزار می‌شود. این شب برای همه ایرانیان، به ویژه خانواده‌ها، بسیار خاص و پرمعنا است. در شب یلدا، خانواده‌ها دور هم جمع می‌شوند و سفره‌ای زیبا با میوه‌های تازه مثل انار و هندوانه، آجیل و شیرینی می‌چینند. بزرگ‌ترها قصه‌های قدیمی را برای بچه‌ها تعریف می‌کنند و شعرهای حافظ خوانده می‌شود. این شب فرصت خوبی است تا اعضای خانواده بیشتر با هم وقت بگذرانند و شادی و محبت را تجربه کنند. نور شمع‌ها و چراغ‌ها فضای گرمی ایجاد می‌کند و کودکان با شادی به میوه‌ها نگاه می‌کنند. بزرگ‌ترها خاطرات قدیمی را مرور می‌کنند و برخی فال حافظ می‌گیرند تا امید و انگیزه برای سال جدید داشته باشند. موسیقی سنتی و نوای دلنشین سازها گاهی در پس‌زمینه شنیده می‌شود و آرامش خاصی به خانه می‌بخشد. شب یلدا می‌تواند فرصتی عالی برای یادگیری و خلاقیت هم باشد. معلمان می‌توانند در کلاس به دانش‌آموزان بگویند: «امروز درباره شب یلدا صحبت می‌کنیم و بعد هر کدام از شما یک انشای شب یلدابنویسید.» کودکان هم می‌توانند با خیال خودشان، خاطرات، حس و حال و شادی‌های شب یلدا را روی کاغذ بیاورند. تا با فرهنگ و سنت‌های ایرانی هم بیشتر آشنا شوند. امروزه، مردم علاوه بر مراسم سنتی، از پیامک شب یلدا هم برای تبریک دادن استفاده می‌کنند. ارسال پیامک‌های کوتاه و پرمعنا باعث می‌شود حتی کسانی که دور از هم هستند، حس و حال این شب زیبا را تجربه کنند و عشق و محبت خود را به یکدیگر نشان دهند. در نهایت، شب یلدا یادآور اهمیت خانواده، محبت و فرهنگ ماست. معرکه ندی گزارش میدم:)❤

جواب معرکه

شب یلدا برای من یکی از قشنگ‌ترین شب‌های سال است. شبی که همه چیز در آن، از رنگ انارها گرفته تا لبخندهای گرم خانواده، حال و هوای دیگری دارد. هر سال وقتی آذرماه رو به پایان می‌رسد، من و خواهرم از چند روز قبل برای یلدا ذوق‌زده می‌شویم. مادر همیشه می‌گوید یلدا یعنی طولانی‌ترین شب سال، اما من فکر می‌کنم یلدا یعنی طولانی‌ترین شبِ شادی، خنده و کنار هم بودن. صبح روز یلدا وقتی از خواب بیدار می‌شوم، بوی شیرینی‌های مخصوصی که مادر درست می‌کند در خانه پیچیده است. مادر کنار اجاق ایستاده و در حالی که سینی شیرینی‌ها را جابه‌جا می‌کند، زیر لب زمزمه می‌کند: «امشب همه دور هم جمع می‌شیم». من هم با هیجان به آشپزخانه می‌روم و کمک می‌کنم تخمه‌ها را در ظرف بریزیم و انارها را دون کنیم. رنگ دانه‌های انار مثل یاقوت می‌درخشد و من همیشه چندتا از آن‌ها را یواشکی می‌خورم. عصر که می‌شود، پدرم از بازار میوه‌ی تازه می‌خرد؛ هندوانه بزرگ، چند انار، آجیل شب یلدا و حتی یک شاخه گل برای مادر. وقتی پدر با آن همه خرید به خانه می‌رسد، ما با ذوق به سمتش می‌دویم. او می‌گوید: «یلدا بدون هندوانه که یلدا نیست!» و من همیشه منتظر لحظه‌ای هستم که هندوانه را قاچ کند و رنگ قرمزش را ببینم. وقتی هوا تاریک می‌شود، کم‌کم مهمان‌ها می‌رسند. خانه ما شلوغ می‌شود؛ صدای خنده و حرف زدن همه جا را پر می‌کند. مادربزرگم همیشه اولین مهمانی است که می‌آید. او با چادر گل‌دارش و یک ظرف پر از پشمک و باسلوق وارد می‌شود و مرا در آغوش می‌گیرد. بعد از شام، همه دور کرسی می‌نشینیم. کرسی برای من مثل یک قلعه گرم و دوست‌داشتنی است. پتوهای ضخیمش مثل آغوشی بزرگ همه را کنار هم جمع می‌کند. پدربزرگم طبق رسم هر سال، کتاب قطورش را برمی‌دارد. او معمولاً شاهنامه می‌خواند. صدای پدربزرگ آرام و مهربان است و وقتی از رستم و سهراب می‌گوید، من حتی پلک هم نمی‌زنم. یکی از لحظه‌های مورد علاقه من، فال حافظ گرفتن است. چراغ‌ها را کم می‌کنیم، بعد پدر دیوان حافظ را باز می‌کند و فال هر کس را می‌خواند. و قتی نوبت من می‌شود، قلبم تندتر می‌زند. همیشه امیدوارم فال من خوب باشد. حتی اگر غزل معنی سختی داشته باشد، مادرم آن را برایم به زبان ساده توضیح می‌دهد و من با ذوق سر تکان می‌دهم. نزدیک نیمه‌شب، وقتی همه خسته می‌شوند، هنوز دلم نمی‌خواهد این شب تمام شود. به آسمان نگاه می‌کنم و فکر می‌کنم چقدر زیباست که مردم سال‌ها است این شب طولانی را جشن می‌گیرند تا دل‌هایشان روشن بماند. انگار یلدا به ما یاد می‌دهد که حتی وقتی شب طولانی و سرد است، با کنار هم بودن می‌توان آن را زیباتر کرد. در آخر، وقتی مهمان‌ها می‌روند و خانه آرام می‌شود، من زیر کرسی می‌خزم و چشم‌هایم آرام آرام گرم خواب می‌شود. همیشه قبل از خواب با خودم می‌گویم: «کاش هر شب یلدا بود!» اما می‌دانم که اگر هر شب یلدا بود، دیگر این‌همه برایش ذوق نمی‌کردم. برای من شب یلدا یعنی گرما، عشق، خانواده و خاطره‌هایی که هر سال بیشتر می‌شوند. یلدا شبی است که با تمام طولانی بودنش، خیلی زود می‌گذرد؛ اما خاطراتش همیشه در قلبم می‌ماند.
بفرمائید براتون نوشتم و فرستادم لطفا معرکه بده

سوالات مشابه درس 7 فارسی ششم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام