کم کم که بزرگ شدم دانستم که تمام دوستی ها بر اساس نیاز، توقع و انتظار شکل می گیرد اما دوستی من و این یار دیرینه نه بر اساس توقع است و نیاز بلکه او یار مهربانی است که از من هیچ توقعی ندارد. همواره در خلوت من می درخشد و مرا از تنهایی که انسان ها برایم ساخته اند، دور می کند او راه چگونه زیستن را به من می آموزد. دوستش دارم.
در کیفم جا می شود همه جا با من می آید، نه خواسته ای دارد و نه خریدی، وقتی حوصله ام از دست مردم سر می رود او مرا وسوسه میکند گاهی چنان مطالبش زیبا و دلچسب است که دوست ندارم لحظهای از او جدا شوم.
سرشار از شعر احساس، عشق، محبت، مهربانی، دوست داشتن و یاد خداست که در کنار من است. وقتی با او هستم احساس بزرگی افتخار و انسانیت می کنم. او در من شوق چگونه زیستن، خوب زیستن را زنده می کند و دوستی را به من می آموزد.انسان دوستی را مسیر را هم قرار میدهد و برای اینکه من به راه درست قدم بگذارم برایم چراغ به دست است. راهنمای خوب و کاملی است که هیچ وقت اسرار مرا جایی فاش نمیکند.
کتاب با آنکه خودش در آرامش است در من غوغا می کند و مطالب جدید و آموختنی های ناب را به من می آموزد. او یار شفیق بی ادعا، کتاب است که جایگاهش رفیع و بلند استبهتر است به جای دیدن فیلم های تکراری و پراز استرس در کنار کتاب بنشینید و دمی در هوایش آرام شوید.