داستان کوتاهی که در آن آرایه تشبیه و تلمیح به کار رفته باشد:
**عنوان: دو دوست در باغ گل**
روزی روزگاری، در یک باغ گل زیبا، دو دوست به نامهای من و احمد زندگی میکردند. من همیشه با شادی و انرژی به گلها نگاه میکردم و احساس میکردم که هر گل مانند یک ستاره در آسمان شب است. (تشبیه)
احمد، برخلاف من، عمیقتر به کارها فکر میکرد و گاهی اوقات در دلش مانند ابرهای طوفانی غم میگذشت. یکی از روزها تصمیم گرفتیم با هم به یک پیادهروی برویم. در حین راه رفتن، به یک درخت بزرگ رسیدیم که دو شاخهاش به سمت زمین خم شده بود. من با شوخی گفتم: "این درخت انگار مانند یک پیرمرد خسته است که میخواهد بنشیند!" (تشبیه)
احمد در پاسخ گفت: "بله، اما این درخت را میتوان به حکایت فردوسی مانند کرد؛ زیرا او هم با صبر و شجاعت به زحمتها و مشکلات زندگیاش ادامه داد." (تلمیح)
ما در آن باغ گل زمان را فراموش کردیم و با هم انواع گلها را بررسی کردیم. من به احمد گفتم: "زندگی مانند همین گلهاست، گاهی درخشان و شاداب و گاهی هم کمرنگ و بیروح." (تشبیه) احمد با لبخند گفت: "بله، اما ما میتوانیم با محبت و دوستی مانند آفتاب به آنها زندگی ببخشیم."
در انتها، ما فهمیدیم که دوستیامان را مانند گلهای باغ باید پرورش دهیم و با گفتگو و محبت آن را شکوفا کنیم.
**پایان**
در این داستان، آرایه تشبیه برای توصیف احساسات و موقعیتها و تلمیح برای اشاره به یک حکایت معروف به کار رفتهاند.