نگارش نهم -

hediyeh:)♡

نگارش نهم.

ی انشا با کلمات سفینه ،گروگان ، وکیل ، زندان ، مافیا ؟

جواب ها

جواب معرکه

sara

نگارش نهم

در تاریکی شب، سایه‌های بلند مافیا شهر را فرا گرفته بودند. خیابان‌ها خالی از رهگذر بودند، جز چند سایه مشکوک که در گوشه و کنار کمین کرده بودند. در این میان، وکیلی جوان و شجاع، با دلی پر از امید و اندوه، به سوی زندان می‌رفت. موکل او، یک تاجر ثروتمند، به اتهام ربودن گروگان دستگیر شده بود. وکیل جوان، در طول روزهای گذشته، شبانه روز تلاش کرده بود تا بی گناهی موکلش را ثابت کند. شواهد علیه او قوی بود، اما وکیل مطمئن بود که حقیقت در جای دیگری نهفته است. مافیا، با قدرت و نفوذ خود، سعی داشت تا پرونده را به نفع خود به پایان برساند. آن‌ها از هر روشی برای اعمال فشار استفاده می‌کردند، از تهدید تا رشوه، اما وکیل جوان تسلیم نشد. او می‌دانست که اگر نتواند حقیقت را آشکار کند، موکلش برای همیشه در زندان خواهد ماند. حتی بدتر از آن، گروگان ربوده شده، که یک دختر جوان و معصوم بود، ممکن است به دست مافیا به قتل برسد. با رسیدن به زندان، وکیل جوان وارد دنیای تاریکی شد که مملو از ترس و ناامیدی بود. او با نگهبانان خشن و زندانیان خطرناک مواجه شد، اما با اراده قوی خود راه خود را باز کرد. او به دیدار موکلش رفت و با او صحبت کرد. موکل او، که از شدت استرس و اضطراب به خود می‌لرزید، از وکیل جوان خواست تا هر چه زودتر او را از این مخمصه نجات دهد. وکیل جوان به او اطمینان داد که دست از تلاش برنخواهد داشت و تا آخرین لحظه برای او می‌جنگد. در طول روزهای بعد، وکیل جوان با دقت و حوصله به بررسی پرونده پرداخت. او به دنبال کوچک‌ترین سرنخ و شواهدی بود که بتواند بی‌گناهی موکلش را ثابت کند. بالاخره، با کمک یک منبع مخفی، او توانست به رازی هولناک پی ببرد. مأموران مافیا، نه تنها موکلش را به اشتباه دستگیر کرده بودند، بلکه خودشان نیز در ربودن گروگان دخیل بودند. آن‌ها با این کار سعی داشتند تا رقیبان خود را از صحنه خارج کنند. وکیل جوان با شجاعت تمام، شواهد جمع آوری شده را به دادگاه ارائه کرد. قاضی، پس از بررسی دقیق شواهد، حکم آزادی موکلش را صادر کرد. همچنین، مأموران مافیا به جرم خود اعتراف کردند و به زندان افتادند. گروگان نیز سالم و سلامت از چنگ مافیا رها شد. در نهایت، عدالت پیروز شد و تاریکی مافیا از شهر رخت بربست. وکیل جوان، با کار خود، به همه نشان داد که حتی در برابر قوی‌ترین دشمنان، حقیقت و عدالت همیشه راهی برای پیروزی پیدا می‌کنند.

جواب معرکه

mortezâ ³

نگارش نهم

انشا روزی روزگاری، در آینده‌ای دور، یک سفینه فضایی از زمین به سمت سیاره‌های ناشناخته حرکت کرد. در این سفینه، مسافر حضور داشتند که برای کشف دنیای جدید به سفر رفته بودند. اما، سفینه توسط گروهی ناشناس تسخیر شد. آن‌ها خود را اعضای یک مافیای فضایی معرفی کردند و از افرادی که را گروگان بردند. مافیا تهدید کرد که اگر پول زیادی نکند، گروگان‌ها را آزاد نکند. یکی از گروگان‌ها وکیلی شجاع و باهوش بود. او با آرامش و هوشمندی سعی کرد با آدم‌ربایان صحبت کند و راهی برای نجات یافتن کند. در نهایت، وکیل موفق شد با کمک یکی از اعضای خوب سفینه، نقشه فرار را اجرا کند. مافیا دستگیر شد و همه گروگان‌ها نجات پیدا کردند. وکیل به قهرمان این ماجرا تبدیل شد و مافیا به زندان افتاد تا دیگر نتواند به کسی آسیب برساند. نتیجه گیری این ماجرا نشان داد که حتی در سخت‌ترین شرایط هم با هوش و شجاعت می‌توانم راه نجات پیدا کنم. سلام بفرمایید اگه خوب بود تاج یادت نره

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت