𝑯𝒂𝒔𝒕𝒊

فارسی هفتم.

کسی خلاصه روان خوانی سفرنامه اصفهان رو داره از گوگل نباشه

جواب ها

النا موسوی

فارسی هفتم

درست یادم هست، شبی که قرار بود روز بعدش بروم اصفهان، از دلشوره و خوشحالی خواب به چشمم نیامد. هی لای کتاب جغرافی ام را باز می کردم و آنجایی که از اصفهان و آثار تاریخی، رودها، کوه ها، جمعیت، آب و هوا، محصولات کشاورزی، کارخانه ها، صنایع دستی، مرداب گاوخونی و قالی بافی و قلم زنی روی نقره، نوشته شده بود، قشنگ می خواندم و از بر می کردم عین وقتی که می خواستم امتحان بدهم، نقشه ایران را زدم به دیوار اتاق. اصفهان را رویش پیدا کردم و با انگشت و نگاهم، از روی راه نقشه، از کرمان حرکت کردم و به رفسنجان و یزد و اردکان رسیدم و گذشتم و اصفهان پیاده شدم. موقع حرکت از روی نقشه و گذشتن از پیچ و خم های جاده و سربالایی ها یواشکی برای خود گاز می دادم و با لب و لوچه و زبانم صدای کامیون درمی‌آوردم که یک هو، بی بی از کوره در رفت و دادش بلند شد: «بسه دیگه بیا بگیر بخواب، صبح هزار جور کار داری.

سوالات مشابه

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام