جواب معرکه
ابومنصور دقیقی»، شاعری مورد احترام و موفق در دربار «امیر منصور یکم سامانی» بود. شاعران در آن دوره، اغلب تحت حمایت یکی از طرفداران ثروتمند خود بودند، اما یک شاعر دربار تا زمانی که موفق به جلب رضایت پادشاه می شد، می توانست درآمد بسیار بیشتری نسبت به سایرین به دست آورد. شاعر دربار، ابیات خود را برای جاودانه کردن نام و کارهای پادشاه به کار می گرفت و در عوض، پاداش های گرانبهایی دریافت می کرد. در آن زمان، علاقه ای بیش از پیش نسبت به تاریخ و افسانه های ایران به وجود آمده بود و به همین خاطر، «امیر منصور یکم» دستور خلق اثری بلندپروازانه درباره ی تاریخ، افسانه ها و داستان های بومی ایران از ابتدای زمان تا عصر کنونی را صادر کرد.
«دقیقی» به انجام این کار مشغول شد و متنی قدیمی تر از عصر «ساسانیان»، به نام «خدای نامگ» (یا «خدای نامه») را به کار گرفت. «دقیقی» حدود هزار بیت از کتابی را خلق کرد که قرار بود با عنوان «شاهنامه» به پادشاه ارائه شود، اما کشته شدن او توسط یکی از خدمتکارانش، باعث توقف خلق کتاب شد. مانند «رودکی»، آثار اندکی از «دقیقی» باقی مانده اما ابیات باقی مانده نشان می دهد او به سبکی کاملا رسمی، و مرسوم در آثار حماسی می نوشته است. «دقیقی» بیش از هر چیز به خاطر آغاز کردن اثری شناخته می شود که بعدها، باعث جاودانگی نام «ابوالقاسم فردوسی» شد.
برخیز و برافروز هلا قبله ی زردشت
بنشین و برافگن شکم قاقُم بر پشت
بس کس که ز زردشت بگردیده دگربار
ناچار کند رو سوی قبله ی زردشت
من سرد نیابم که مرا زآتش هجران
آتشکده گشتهست دل و دیده چو چرخُشت
گر دست به دل بر نهم از سوختن دل
انگِشت شود بی شک در دست من انگُشت
ای روی تو چون باغ و همه باغ بنفشه
خواهم که بنفشه چِنم از زلف تو یک مشت
آن کس که مرا کُشت، مرا کُشت و تو را زاد
و آن کس که تو را زاد، تو را زاد و مرا کُشت
ابوعبدالله جعفر بن محمد» که بیشتر با تخلصش «رودکی» شناخته می شود، شاعر دربار «امیر نصر دوم سامانی» بود؛ پادشاهی که احترام زیادی برای «رودکی» قائل بود و ثروت قابل توجهی به او بخشید. اگرچه اغلب گفته می شود «رودکی» اولین بار در دربار «امیر نصر سامانی» نام خود را مطرح کرد، اما آثار به جای مانده از او آشکار می کند که او در زمان پدر «امیر نصر»، یعنی «امیر احمد سامانی» نیز شاعری مورد احترام بوده است. این جایگاه و مقام، به خاطر استعداد و توانایی کم نظیر «رودکی» در تسلط بر تمامی قالب های شعر در آن زمان به او تعلق گرفته بود.
ابیات اندکی از او به جای مانده (تنها 52 اثر از حدود بیش از یک میلیون بِیتی که شاعرانِ پس از او به آن ها اشاره کرده اند) اما همین تعداد اندک نیز آشکار می کند که «رودکی» شاعری بسیار چیره دست بوده که می توانسته عواطف پیچیده ی انسان را به شکلی ساده اما تأثیرگذار به تصویر بکشد. «رودکی» به خاطر خلق مفهوم «دیوان» و گسترش قالب های ادبی در شعر، از جمله «غزل»، «قصیده» و «رباعی»، به شکل گسترده به عنوان «پدر ادبیات فارسی» در نظر گرفته می شود.
شاد زی با سیاه چشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
ز آمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعد موی غالیه بوی
من و آن ماهروی حورنژاد
نیک بخت آن کسی که داد و بخورد
شوربخت آن که او نخورد و نداد
باد و ابر است این جهان، افسوس!
باده پیش آر، هر چه باد اباد
شاد بوده ست از این جهان هرگز
هیچ کس؟ تا از او تو باشی شاد
داد دیده ست از او به هیچ سبب
هیچ فرزانه؟ تا تو بینی داد
تاج یادت نره عزیز 🌹😍