آرزو محمدی محمدی

فارسی ششم. درس 6 فارسی ششم

سلام من تا زه وارد هستم میشه برام یک انشا در مورد طبیعت بگید توش آرایه ها ی ادبی هم داشته باشه بهتون معرکه میدم

جواب ها

جونکوک کیم

فارسی ششم

مقدمه : درختی را می بینم که روی تنه اش یادگاری نوشته اند، رودی که گل آلود است، مرتعی که خراب شده تا خانه ای ساخته شود. ساحلی آلوده با پلاستیک که هزار سال طول می کشد که تجزیه شود، درختان بی پناهی که بر اثر تبر نادانی یکی یکی ساقط می شوند، پرندگانی که از وطن خویش به زور جا به جا می شوند تا جیبی پر شود، جزیره ای که پر از جهالت مردم می شود، به هر کدام خوب نگاه می کنم ردپای انسان را می بینم که شادی طبیعت را تهدید می کند. بدنه : سبد گلت را کمتر پر کن، بگذار بهار از رقص گلها لذت ببرد، سبزه سیزده را در خانه بهار رها مکن، کوه را بی خداحافظی ترک مکن، زباله هایت را جا مگذار، دستت را که به آب می زنی، گل آلودش مکن، از ریختن زباله هایی که خاک را آلوده می کنند، خود داری کنید. روح سبز درخت را در خاطرت مجسم کن. نرگس و ریحان و سپر غم را در حوالی خانه مهمان کن. بلبل را به شاخسار بخوان، لانه های پرندگان را برایشان مراقبت کن تا برگردند، از بودنشان درخت را و همسایگان را خبر کن. سنگ را از دست کودکان بگیر، آدامس جویده را در طبیعت رها مکن که بیچاره گنجشکی اسیرش می شود. از چشمه تا دریا راه طولانی است، زحمت رود را با سنگ زیاد مکن تا به مقصد برسد نفسش بریده شده و به گل می نشیند. از بریدن نونهالانی که تازه سرسبز شده اند خود داری کن. برف را قدر بدان و بر سپیدیش صدقه بده تا روزی در بهار مهمان سبزیش شوی. صنوبر و بید را به حال خودشان بگذار و از خنکای سایه اش لذت ببر. معرکه یادت نره دستم درد گرفت تا برات بنویسم🥲🤍

سوالات مشابه درس 6 فارسی ششم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام