سلام 4 جمله برای گذشته استمراری و استمراری گذشته سوالی، استمراری گذشته منفی 5 جمله
جمله استمراری گذشته
This time last year, I was living in Brazil.
پارسال همین موقع، من در برزیل زندگی میکردم.
I was reading a book at 4 p.m.
من ساعت چهار داشتم کتاب میخواندم.
We were having lunch at 12:30
ما ساعت ۱۲:۳۰ داشتیم ناهار میخوردیم.
They were always quarrelling.
آنها همیشه در حال مجادله بودند.
جمله استمراری گذشته سوالی
Was it raining when you went out؟
وقتی رفتی بیرون، داشت باران میآمد؟
Was it snowing yesterday at 5 o’clock?
دیروز ساعت ۵ داشت برف میبارید؟
Were you still skating in the park when Jemma called you?
وقتی «جما» به تو زنگ زد، همچنان داشتی در پارک اسکیت بازی میکردی؟
Were the boys working in the garden when their uncle came round for a coffee?
وقتی داییِ پسرها برای نوشیدن قهوه آمد، آنها در باغ مشغول کار بودند؟
جمله استمراری گذشته منفی
Peter wasn’t doing his homework when his teacher came in.
وقتی معلم وارد شد، «پیتر» تکالیفش را انجام نمیداد.
Rebecca was angry with her children because they weren’t sleeping when she arrived.
«ربکا» از دست بچههایش عصبانی بود، زیرا وقتی از راه رسید، نخوابیده بودند.
The traffic wasn’t moving at all at 8 a.m.
در ساعت ۸:۰۰ صبح، ترافیک اصلاً روان نبود.
Max and Becky weren’t jogging when we saw them.
وقتی «مکس» و «بکی» را دیدیم، مشغول پیادهروی نبودند.
We weren't driving very fast because the road was wet.
ما با سرعت رانندگی نمیکردیم، چون جاده خیس بود.
معرکه یادت نره🌹