جواب معرکه
1:نوشته اول (صبح حرکت فرا رسید...) بهطور عینی به وقوع یک حادثه و حرکت توریستها اشاره دارد. در حالی که نوشته دوم (کاش میشد در دل این...) بهطور ذهنی و شعوری در هیجان دیده شدن از نگاه به طبیعت و دیگری معرکه با دلیل به یک تجربه ذهنی مرتبط است.
2:در این دو نمونه از نوشته ها، اصولا از تضاد مفاهیم استفاده شده است.
در نمونه اول به عنوان مثال، عبارت 'مرگ همانند خواب است' با عبارت 'زندگی همانند بیدار شدن از آن است' تضاد مفاهیمی ایجاد می کند. این دو عبارت معنای مخالفی را بیان میکنند که تضاد بین مرگ و زندگی را نشان می دهند.
در نمونه دوم، عبارت 'از این هوای تنهایی میمیرم' با عبارت 'باید از اینجا بروم' تضاد مفاهیمی ایجاد می کند. علاوه بر این، عبارت 'بال هایم یاری نمی کند' با عبارت 'از شاخه پریدم' نیز تضاد مفاهیمی دیگری را نمایان می سازد. این تضادها باعث ایجاد تأمل و جذب خواننده می شوند.
3:یک درویش در شهر بغداد، جایی که اعتقاد بر اثر گذراندن درخواستهای الهی شده بود، معروف به مستجاب الدعا بود. یک روز، حجاج یوسف از او بازدید کرد و پیشنهاد داد تا دعای خود را برای او بخواند. درویش خواهش را پذیرفت و دعا کرد: 'خدایا! جان این مرد را نگه دار.' حجاج یوسف با تعجب پرسید: 'این دعا برای چه بود؟' درویش پاسخ داد: 'این دعای خیر برای تو و تمام مسلمانان است، که خداوند همه را نگهدارد.'
4:تو نیکی میکن در دجله انداز: به معنی آن است که تو به در دیگران نیکی و خوبی کن تا مانند تو در دجله (رودخانهای در عربستان) افکنده شود.
5:وقتی که زمانی به دنبال خطاها و اشتباهات خود میگردی
ممکن است یک کتاب به عنوان همنشینی و صحبتهای درست و دردهای ذهن آرامآرام را یادت بیاور.
ز نیکی چیزی به جز کام تو نیست
و از نام تو، زشتی هیچ جایگاهی ندارد
اگر تو را از کارهای جهانی برهاند
با تدریس راه و رسم بهی، تو را هدایت میکند