ای معشوق و فردی ک عزیز تر از جان من هستی
ای کسی ارزشت از سلطان هاو پادشاهان بیشتر است
محبتی ب من کن ک نیازمند محبت تو هستم
قلمروی زبانی:
تضاد:کفر و ایمان_درویش و سلطان
چی بده درویش را_را نقش متمم
کلمات عربی:کفر_ایمان
کلمات کهن:درویش
قلمروی ادبی
چیزی ب درویش دادن کنایه از کمک کردن و محبت کردن ب درویش
تناقض_هم کفر بودن و هم ایمان بودن
تضاد_کفر و ایمان
اشتقاق_جان و جانان_سلطان و سلطانان
درویش استعاره از عاشق
واج آرایی آ
واژه آرایی سلطان
قلمروی فکری
عاشق اینجا بر اساس این بیت میبایست فردی عاشق پیشه باشد ک با شباهت دادن بین عاشق و درویش نیاز عاشق ب محبت معشوق را جوری گ درویش ب کمک مالی دیگران نیاز دارد را بازگو میکند و میخواهد با این تشبیه منظورش را بهتر ب همانند انتقال دهد
علاوه بر این بر اساس تعریفی ک شاعر از معشوق خود دارد گویی ارزش بسیار والایی برای معشوق خود قائل بود و تا حدی پیش میرود در سوی معشوق ک ب تناقض نیر میرسد