جواب معرکه
روستا همان روستای سابق بود
همان مردمان خونگرم و پرکار سابق خاله لالایی که مانند خاله ریزه تند و تند لباس چرک های لچه هایش را میشست و منیژه حراف که فقط با دختر همسایه غیبت میکرد و مرغ و خروس ها و آسمان آبی ای که کمی از زلالی چشم مادرم روشن تر بود روستا همان روستا بود اما همه چیز فرق کرده بود دیگر مادرک نبود با کلمه مادر صلوات آرومی زیر لب زمزمه کردم هر لحظه نفسم بیشتر میگرفت و تقلا میکرد. تاج پلیز 😢👑👑👑هیچ کی چرا تاج نمیده🥲