انشا
صفحه 31
موضوع : دریا
دریا یکی از الهام بخش ترین مخلوقات خداوند است .
سراسر زیبایی لطافت بزرگی و آرامش و .... آیا که میگویی همه ذهنت را رنگ آبی در بر می گیرد و گویی آبی نیلگون از لابه لا به لای ذهنت به دهان و در میان
کلمات جریان پیدا می کند . دریا منشأ حیات است و مظهر زندگی .
تماشای اولین تلالو خورشید صبگاهی و تلاقی پهنای طلایی آسمان و آبی دریا هنگام طلوع آفتاب بسیار شگفت انگیز است و حیرت انگیز تر از آن لحظه غروب است . زمانی که آسمان سر خگون و دریای نیلگون با خورشید و داع می کنند درایت لحظات پر احساس کمتر کسی است که در دل و در برابر خالق با عظمت این همه زیبایی سر تعظیم فرود نیاورد نشستن در ساحل دریا و خیره شدن به امواج کوچک و بزرگی که پشت سر هم می آیند و می روند یکی از دوست داشتنی ترین کارها ی دنیاست وقتی در سکوت به صدای موج ها گوش می کنی به خطر می رسد
دریا می خواهد با تو حرف بزند و داستان هایی از گذشته های دور برایت تعریف کند از کشتی ها یی که از صد ها سال پیش در حال آن رفت و آمد کرده . دنیای زیر آب دریا نیز سر شار از شگفتی هاست گیاهان دریایی _ لاک پشت ها _ هشت پا _ و ماهیان رنگا رنگ بزرگ و کوچک که گویی شهر وندان یک سرزمین پر رمز راز هستند و به زبان دریا با هم سخن می گویند گاهی به این فکر می کنم که همه آن هایی که درباره دریا و موجودات دریایی تحقیق می کنند ، همه عکاسانی که از دریا در لحظات طلوع و غروب خورشید عکس می گیرند همه ملوانانی که در سکوت دریا شب ها و روز ها را گذرانده اند و به پهنه بی کران آن خیره شده اند همه آن هایی که در ساحل دریا ایستاده و لحظاتی به آوای آن گوش داده و نسیم دریا گونه های شان را نوازش کرده است
می توان هر غروب طلوع در ساحل بنشینی و تماشای کنی و ببینی که چطور غروب ها خورشید رخت زیبای قرمز و نارنجی اش را از روی دریا جمع کرده کم کم در افق پنهان می شود
و طلوع هر صبح دوباره آن را روی قطره قطره ی آب دریا پهن میکند . دوست دارم دریا و ساحلش را با تمام وجود حس کنم . کنار دریا که هستم بدون کفش روی شن های ساحل می دوم ، شن های گرم شده با نور خورشید پاهایم را نوازش می کند و احساس خوشایندی به من دست می دهد ساحل های شنی را بیشتر از ساحل های صخره ای دوست دارم .
انگار در ساحل های شنی به دریا نزدیک تر هستم کنار دریا که هستم ، چشمام را می بندم و صدای موج ها را گوش می کنم که از دور ها می آیند و کم کم به ساحل می رسند و با همین کار تکرار می شود و این صدای پر از آرامش را در خاطرم می سپارم ماش دستم برسد به افق و خورشید را لمس کنم کاش بتوانم با قایق روی دریا حرکت کنم چه قدر زیبایی و بزرگی ، چه قدر دوستت دارم و برای سفر به سمت تو دلم تنگ میشود آبی زیبایی و دراز نعمت . ممکن ، ماهیانت ، صدف هایت همه را خوب نگاه می کنم ، صاف و قشنگ و پراز تنوع .
ای دریا چه قدر در ماه های سرد سال ساکت می شوی گاهی موج داری و گاهی هم آرامی . در کنارت قدم می زنم و لذت می برم موجهایت را دوست دارم ، ساحل نرم شنی را قایق های زیبا همه را دوست دارم ساحل نرم شنی را قایق های زیبا همه را دوست دارم تو رود ها را زنده نگاه می داری تو ابر را پدید می آوری خدا را شکر که چنین نعمت بزرگی به ما هدیه داد ، مراقبت هستم همه و همه مگر می شود یک لحظه با دریا باشند
و از خالق بی همتا ی آن غافل
امید وارم به دردت بخوره