جواب معرکه
معنی کلمات
محفل : مجلس
شنیدستم : شنیده ام
عجوز : پیرزن
پاره دوز : پینه دوز
محبوب : دوست داشتنی
حریر : نوعی پارچه ابریشمی
معطر : خوشبو
دلاویز : مطلوب
عبرت نمودم : تعجب کردم
گسترده پر کرد : پر گسترده کرد
همنشین : یار
مفتخر : سرافراز
معنی بیت ها
بند اول : شنیده ام که شبی در مجلسی ، مرد پینهدوزی با آه و ناله به پیرزنی می گفت : روزی در حمام ، دوستی گلی خوشبویی را به من داد.
بند دوم : آن گل را گرفتم و با آب خمیرش کردم ، خمیری به دست آمد که مانند پارچه ابریشمی ، نرم و لطیف بود . به او گفتم : تو مشک هستی یا عبیری که من از بوی خوب و پسندیده تو ، مست هستم.
بند سوم : من تمام گل های دنیا را استفاده کردم اما جای تعجب است که هیچ کدام مانند تو خوشبو نبودند . وقتی گل این سخنان مرا شنید ، گفت : من گلی ناچیز و بی ارزش بودم اما زمانی با گل همنشین شدم .
بند چهارم: گل ، گلبرگ هایش را بر زمین ریخت و به من افتخار داد تا با او همنشین شوم ؛ وقتی ، زمانی را با گل همنشین شدم و زندگی کردم ، کمال و خوبی گل در من اثر کرد و من خوشبو شدم وگرنه همان خاک بی ارزش ، باقی می ماندم.