بغل زد: بغل کرد
دهکده: منظور مردم دهکده
لپ: گونه
قنداقه: پارچه ای که نوزاد را در آن می پیچند.
روله: فرزند، عزیز
گالش: کفش
پی: به دنبال
خیز: پریدن
تن کژال مثل علفی در باد می لرزید: تشبیه
خیز کرد: پرید
گرگ دستهایش را مثل تیغه داس در هوا می چرخاند: تشبیه
تیرک: ستون
خاکم به سر: ضمیر میم در اینجا بخاطر نوع گویش جابجا شده است، خاک به سرم
خیش: گاوآهن
خیش می کشید: شخم می زد، می خراشید
مویه: شیون، ناله، زاری
روناک مثل بره ای دست هایش را در هوا تکان می داد: تشبیه
کوبیدند: ضربه زدند، زخمی کردند
معطل نماند: صبر نکرد
درهم پیچید: گلاویز شد
بدَرد: پاره کند
مجال: مهلت
قوه: توان، نیرو
جام یادت نره
تقلا: دست و پا زدن