کسی ارایه های ادبی رو میدونه با توضیح معرکه میدم...

موضوع انشا: 'سایه آدم' مقدمه: سایه، آن دوست وفادار و همیشه حاضر ماست که هیچ‌گاه از کنارمان دور نمی‌شود. او در هر جا که برویم، با ماست و گاهی حتی بیشتر از خودمان در معرض دید قرار می‌گیرد! بیایید در این انشا نگاهی طنزآمیز به سایه آدم داشته باشیم. بدنه: سایه ما، به نوعی یک همسفر بی‌صدا و بی‌ادعاست. او هیچ‌گاه شکایت نمی‌کند، حتی وقتی که ما در زیر نور آفتاب به شدت عرق می‌ریزیم و او فقط درازتر و درازتر می‌شود! انگار که می‌خواهد بگوید: 'من هم با تو هستم، ولی من فقط سایه‌ام، پس عرق نریز!' سایه‌ها همیشه در کنار ما هستند، اما آیا تا به حال فکر کرده‌اید که سایه شما چه احساسی دارد؟ شاید او هم از ما خسته شده باشد! هر بار که ما به سمت چپ می‌رویم، او هم باید به سمت چپ برود. بیچاره! او هیچ‌گاه نمی‌تواند به سمت راست برود و بگوید: 'من می‌خواهم کمی تنوع داشته باشم!' سایه‌ها همچنین در مهمانی‌ها و جمع‌های دوستانه همواره حاضرند. وقتی که ما در حال رقصیدن هستیم، سایه ما هم به نوعی در حال رقص است! اما آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که او چقدر بدشانس است؟ چون هیچ‌کس نمی‌تواند او را ببیند و فقط ما می‌توانیم از حرکاتش بخندیم! نتیجه‌گیری: در نهایت، سایه آدم نه تنها یک پدیده طبیعی است، بلکه یک دوست وفادار و بی‌صداست که همیشه در کنار ماست. بیایید به سایه‌هایمان احترام بگذاریم و هر از گاهی به آن‌ها بگوییم: 'متشکرم که همیشه با من هستی!' شاید او هم بخواهد یک روز به ما بگوید: 'من هم به تو افتخار می‌کنم!'