حنانه توکلی

فارسی ششم. درس 13 فارسی ششم

سلام کسی معنی حکایت درس 13 رو داره اگر میشه برام بفرستین به 3 نفر اول معرکه میدم 🌹🌹🌹

جواب ها

아이나즈 🧸

فارسی ششم

معرکع یادت نره زحمت کشیدم تایپ کردم🫰🏻🧸
فاطمه غلامی

فارسی ششم

معنی حکایت عمر گران مایه دو برادر، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زورِ بازو، نان خوردی. معنی: دو برادر بودند که یکی به سلطانی خدمت می‌کرد و دیگری با کار و تلاشِ خود، روزی‌اش را به دست می‌آورد. باری، توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مَشَقّتِ کارکردن بِرَهی؟ معنی: یکبار برادر ثروتمند به برادر فقیرش گفت که: چرا مانند من به سلطان خدمت نمی‌کنی تا از زحمتِ کار کردن راحت شوی؟ گفت: تو چرا کار نکنی تا از مَذلّتِ خدمت، رهایی یابی که خردمندان گفته‌اند: نانِ خود خوردن و نشستن بِه که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن. معنی: (برادر فقیر) گفت: تو چرا کار نمی‌کنی تا از خفّت و خواریِ خدمت به سلطان راحت بِشَوی که اندیشمندان گفته‌اند: از دسترنج خود استفاده کردن و راحت بودن از کمربند طلا بستن و در خدمت کسی سرپا ایستادن بهتر است. به دست آهنِ تفته کردن خمیر *** بِه از دست بر سینه، پیشِ امیر معنی: آهنِ گداخته را با دست مانندِ خمیر شکل دادن، از دست به سینه در خدمت پادشاه ایستادن بهتر است. عمرِ گران مایه در این صرف شد *** تا چه خورم صیف و چه پوشم شِتا معنی: عمر ارزشمند خویش را به خاطر اینکه تابستان چه بخورم و زمستان چه بپوشم هدر دادم. ای شکمِ خیره به نانی بساز *** تا نکنی پشت به خدمت، دو تا معنی: ای شکم گستاخ، با تکه نانی سر کن تا مجبور نشوی برای خدمت به هر کسی تعظیم کنی. معرکه ندی نامردی
:)🎀

فارسی ششم

دو برادر، یکی خدمت سلطان کردی و دیگری به زورِ بازو، نان خوردی. معنی: دو برادر بودند که یکی به سلطانی خدمت می‌کرد و دیگری با کار و تلاشِ خود، روزی‌اش را به دست می‌آورد. باری، توانگر گفت درویش را که: چرا خدمت نکنی تا از مَشَقّتِ کارکردن بِرَهی؟ معنی: یکبار برادر ثروتمند به برادر فقیرش گفت که: چرا مانند من به سلطان خدمت نمی‌کنی تا از زحمتِ کار کردن راحت شوی؟ گفت: تو چرا کار نکنی تا از مَذلّتِ خدمت، رهایی یابی که خردمندان گفته‌اند: نانِ خود خوردن و نشستن بِه که کمر زرّین بستن و به خدمت ایستادن. معنی: (برادر فقیر) گفت: تو چرا کار نمی‌کنی تا از خفّت و خواریِ خدمت به سلطان راحت بِشَوی که اندیشمندان گفته‌اند: از دسترنج خود استفاده کردن و راحت بودن از کمربند طلا بستن و در خدمت کسی سرپا ایستادن بهتر است. به دست آهنِ تفته کردن خمیر *** بِه از دست بر سینه، پیشِ امیر معنی: آهنِ گداخته را با دست مانندِ خمیر شکل دادن، از دست به سینه در خدمت پادشاه ایستادن بهتر است. عمرِ گران مایه در این صرف شد *** تا چه خورم صیف و چه پوشم شِتا معنی: عمر ارزشمند خویش را به خاطر اینکه تابستان چه بخورم و زمستان چه بپوشم هدر دادم. ای شکمِ خیره به نانی بساز *** تا نکنی پشت به خدمت، دو تا معنی: ای شکم گستاخ، با تکه نانی سر کن تا مجبور نشوی برای خدمت به هر کسی تعظیم کنی. معرکه بده اگه معرکه ندی نامردی

سوالات مشابه درس 13 فارسی ششم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام