وقتی برف بیصدا می بارد و تو عاشق باشی بغض ها هنجره ات را پاره کنند و تو پنجره را باز کنی ببینی که دنیا تلفیق شده است از عاشقی های برف و تو برف ها به عشق زمین و زمان و اشک ها به عشق معشوق ریخته میشوند و پنجره ها شاهد میشوند که این عشق متقابل است برف وقتی می بارد و تو پشت پنجره باشی یعنی یا تو عاشقی یا برف معشوق سردی ابرها گرمی زمین ها برف هارا آواره ساخته اند بغض ها درد ها عاشقی هارا پنهان ساخته اند و این پنجره ها هستند که شاهدند چه ها نمیکشند این عاشقان .