گویند روزی خلیفه از محلی می گذشت دید که بهلول زمین را با چوبی اندازه گیری می کند پرسید چه میکنی گفت می خواهم دنیا را تقسیم کنم تا ببینم به ما چقدر
میرسد وبه شما قدر میرسد هر چه سعی میکنم می بینم
که به من بیشتر از دو ذارع نمی رسد و به تو هم بیشتر از این مقدار نمی رسد