در این دنیای ارتباطات، هرکس که از مسائل اجتماعی دور بماند و در ارتباطات اجتماعی ضعیف عمل کند، از قطار پیشرفت جا می ماند، یا موفقیت چندانی در اجتماع نخواهد داشت.
دین نیز بر اهمیت این موضوع تأکید کرده است. اما مشکل اینجاست که گاهی در تعریف اجتماعی بودن، دچار بی هویتی و انحراف از جاده اصلی زندگی می شویم و آزادراه زندگی را رها کرده، به جاده های خاکی و ناهموار می رویم!
علت اصلی این انحراف، دو چیز است:
1. شخص، علم و آگاهی کاملی از دین ندارد، از این رو برچسب های ناروا به نگرش های دینی می زند؛ یا کسی که در اجتماع دیندار، شناخته شده است، تعریف درستی از نگرش دینی به اطرافیان ارائه نمی دهد؛ در نتیجه اطرافیان وی، دین را پدیده ای می انگارند که فقط محدودیت می آورد.
2. برخی از زنان و مردان گمان می کنند معنای داشتن شخصیت اجتماعی، این است که فرد در خارج از منزل اهل رفت و آمد آن چنانی باشد و در خانواده خود بدون محدودیت رفتاری عمل نماید؛ اما توصیه روان شناسان دینی چنین نیست؛ زن و مرد اجتماعی کسانی هستند که به دو روی سکه توجه دارند:
الف. اجتماعی بودن در خانواده؛
ب. اجتماعی بودن در خارج از محیط خانو