بچها یه انشا با ریز موضوع رو که نوشتید بدید فقط موضوع جدا از کتاب باشه تاج میدم فالو هم میکنم

آب و زندگی

رنگین کمان زمانی که باران می‌بارد و بند می‌آید نوری در آسمان می‌درخشد آیا می‌دانی آن چیست؟؟ آری همان زیبایی رنگی رنگی که کودکان با دیدن آن ذوق می‌کنند. می‌خواهم خبری خوش به تو دهم من همان رنگین کمانی هستم که بعد از باران یا در روزهایی که نور آفتاب با قطرات آب برخورد می‌کنند می‌آیم. درسته که گاهی زود می‌روم اما آنقدر زیبایی دارم که در همان مدت کم باز هم همه من را دوست دارند. من هفت تا رنگ دارم . آها ! بگذارید راجع به دوستانم برایتان بگویم باران، مه و نور خورشید دوستان صمیمی منند شاید بتوانم بگویم عاشقشان هستم. اما دوستان دیگری هم دارم آسمان که من را در خود جای می‌دهد . بچه‌هایی که روی زمین در حال بازی هستند و ابر که وقتی می‌آیم با او هم درد و دل می‌کنم♡ من تا به حال خودم را ندیده‌ام اما شبنم‌هایی که به پایین می‌آیند و دوباره تبخیر می‌شوند از زیبایی من می‌گویند. می‌گویند که گویی فرشتگان از روی تو رد شده و زیبایی‌شان را روی تو جا گذاشته‌اند! من این چیزهایی راجع به خودم می‌دانم را هم شبنم به من گفته راستی ای آدم‌ها با هم دوست باشید و یکدیگر را تنها نگذارید♡ من گاهی انسان‌هایی را می‌بینم که تنها و زیر باران قدم می‌زنند و ناراحتند دلم برایشان می‌سوزد و حیف ! حیف که نمی‌شود به زمین بیایم و دستشان را بگیرم و با آنها حرف بزنم♡♡♡ خوب دیگر دشمنانم به جنگم آمده و دارند من را می‌برند آه نه می‌خواهم بمانم خداحافظ خداحاف...

تاج یادت نره