قطره باران ....
در لحظهای آرام و ساکت، قطرههای باران آسمان را فرا گرفتند. ابرها به آرامی در آغوش زمین میانداختند قطرههای نیکوبارانی را، هر قطره مثل یک جواهر آبی درخشان در حرکتی آرام و زیبا به زمین فرستاده میشد. هر قطره، داستانی جدید از زندگی و امیدهایی نو را با خود به زمین میآورد. صدای باران، آهنگی آرام و دلنشین را برای آرامش دل ما خلق میکرد. هر قطره باران، نویدی از تجدید حیات و شکوفایی را به زمین میرساند. این قطرات کوچک، با رقص و پرتاب خود، زمین را به یاد آوردند که حیات همیشه در حال تجدید و نوآفرینی است. برآمدن این قطرات باران از آسمان، مانند آرزوهایی بیپایان بود که به زمین میرسیدند. آرزوهایی برای زندگی بهتر، آرامش بیشتر و امید به فرداهای بهتر و روشنتر. این قطرات، وابستگی زمین به آسمان را به یاد میآوردند و نشان میدادند که همهی ما یک قسمت از یک تودهی بزرگتر هستیم. بارانی که از ابرها فرود میآمد، یادآور عشق و امید بود. عشقی که همواره زمین را به زندگی و شادی میاندازد و امیدی که همواره به زمین میگوید: 'باور کن، فردایت بهتر از امروزت خواهد بود.' این قطرات باران، نویدی از تحول و پیشرفت را به همهی ما میرساند و ما را به امید و ایمان به آیندهی بهتر هدایت می کند
تاج