نگارش هشتم -

درس 3 نگارش هشتم

taha

نگارش هشتم. درس 3 نگارش هشتم

سلام بچه ها انشا یکی از این موضوع ها می‌خوام تاج میدم

جواب ها

جواب معرکه

شلوغی همه جای شهر را حاکم شده بود و مردمان  شهر هرکدام مشغول کاری بودند دانش آموزان زیادی را میدیم که راهی مدرسه شده بودند و عده ای با دوستانشان صبحت می‌کردند و عده ای مشغول درس خواندن بودن.رفتگری را از دور دیدم که مشغول جاروکردن خیابان ها بود ولی هیج شکایتی از کارش نداشت و بلکه ازکارش راضی بود گنجشکان آواز می‌خواندند و مشخص بود که خوشحال هستند گاهی باد ملایمی می وزید و گاهی خورشید چهره اش را نمایان می‌کرد مردمان درصف نانوایی ایستاده بودند تا نانی بخرند و درکنار خانواده هایشان صبحانه شان را میل کنند فروشنده هایی که تازه مغازه هارا باز می‌کردند و عده‌ای از فروشنده ها که هنوز فروشگاه هارا باز نکرده بودند . دختر کوچکی که دستانش در دستان مادرش بود و راهی مدرسه شده بودن را می‌بینم و گاهی ماشین ها مانند عمر به سرعت از کنارم رد میشدن چهره عده ای از بچه ها خندان بود و چهره دیگری غمگین ولی چهره این بچه های غمگین مشخص بود که امتحان دارند و استرس آن را دارند گاهی هم رقص برگ ها در آسمان را تماشا میکردم  گهگاهی هم خیابان ها ساکت میشد و فقط صدای پاهایم به گوشم می‌خورد کم کم مدیرمدرسه مان را دیدم که جلوی در مدرسه ایستاده بود و منتظر دانش آموزانش بود به مدیر مدرسه سلامی کردم و پیش دوستانم رفتم مسیر خانه تا مدرسه می‌شود گفت بهترین سفر هست که هر روز تجربه میکنیم و زیبایی خودش دارد و مسیر مدرسه تا خانه هم زیبایی دیگری دارد. و همیشه این را می‌دانیم که مدرسه خانه دوم همه ماست.مدرسه فرصت بزرگ فهمیدن است که در آن روح قد می کشدو بزرگ می شود.

amirhossein gholamian

نگارش هشتم

بفرمایید تاج لطفا بدهید

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت