جواب معرکه
پدرم ، پدر مهربان و بی ریا و دلسوز من اندکی بنشیم . میخواهم برایت درد و دل کنم و از سر درونم با تو سخن بگویم. میخواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصههایی را خوردی که مال تو نبودند!
ببخش اگر ناخنهای ضرب دیده ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانیات بزنم. این، تصادف قشنگی است که امروز در تقویم، کلمات هممعنی، کنار هم چیده شدهاند. یعنی در دائره المعارف عشق، پدر، ترجمه علی علیه السلام است.
نام پدر چه زیباست آن هنگام که علی وار مظهر استقامت و شجاعت می شود و سرخی خونش را نثار آبادانی و حفظ مرزهای میهن می کند… چه مقدس است این نام زمانی که ستون محکم وطن می شود تا مباد دست ناپاک غیری به خاکش رسد و پای نااهلی بر آن قدم گذارد، چه شریف است نامش وقتی که به کلمه شهید مزین می شود و با خون سرخش درس آزادگی و شرف می آموزد