جواب معرکه
مولوی چه خوش سروده است:
همزبانی خویشی و پیوندی است // مرد با نامحرمان چون بندی است
ایبسا هندو و تُرک همزبان // ایبسا دو تُرک، چون بیگانگان
پس زبان محرمی، خود، دیگرست // همدلی از همزبانی بهترست
بر اساس این ابیات مولوی نتیجه میشود که:
الف – همزبانی بسیار خوب است و ناهمزبانی بد است.
ب – هندو و ترک (که ظاهراً همزبان نیستند) میتوانند همزبان شوند (یکدیگر را درک کنند).
ج – ممکن است دو نفر که ظاهراً همزباناند، چون بیگانگان زبان یکدیگر را نفهمند.
د – نتیجه اینکه زبان محرمی (که احتمالاً همدلی است) نوع دیگری از زبان است.
ه – همدلی از همزبانی بهتر و – یا طبق برخی نسخهها – خوشتر است. میتوان احتمال داد که مولوی میخواهد بگوید که همدلی منشأ و اساس همزبانی است.
امروزه اهمیت آنچه را که مولوی دربارهی فهم زبانی بیان کرده است، در علومی از قبیل زبانشناسی، هرمنوتیک و… بررسی میکنند.
در مثنوی مولوی داستانی هست که چهار نفر که پول مشترکی داشتند. هر یکی هوس چیزی داشت. یکی فارس بود و “انگور” میخواست. دیگری تُرک بود و “اُزوم” آرزو کرده بود. آن دیگر که عرب بود، “عِنَب” میخواست و آخری که رومی بود،” اِستافیل” دوست داشت. چون زبان یکدیگر را نمیدانستند، نزاع بین آنان درگرفت. یکی که مشکل ناهمزبانی را در آنان دید، رفت و انگور آورد. چون همه آن را دیدند، اختلاف از بینشان بیرون شدی.
یکی از نتایجی که از این داستان نیز به دست میآید این است که اگر زبان یکدیگر را در ک کنیم، بسیاری از اختلافها از میان میرود. چه بسیار اختلافهایی که از نارسایی زبانی به وجود میآیند. ما باید سعی کنیم که زبانِ دیگران را بیاموزیم تا ارتباطِ خوبی با آنان ارتباط برقرار کنیم. زبان، مهمترین وسیلهی ارتباطی است، پس چه عواملی در کشور ما مانعِ فهم و ارتباط بین ما میشود؟
سلام معرکه یادت نره لطفا