بیا خوشگلم ❤نهاد :کلمه یا گروهی از کلمه هاست که درباره ی آن خبر می دهیم ؛
یعنی«صاحب خبر» است.
نهاد اجباری ( شناسه ) : ضمیری است که به انتهای فعل می چسبد تا صیغه ی
آن را مشخص کند.
در زبان فارسی به نهادی که در ابتدای جمله می آید،« نهاد اختیاری» و
به نهادی که به انتهای فعل می چسبد،« نهاد اجباری(شناسه)» می گویند.
مثال : من به مدرسه رفتم. « من» : نهاد اختیاری و « ـَ م » : نهاد اجباری
مانند : ادبیّات به یاری ابزارها و عواملِ گوناگون پدید می آید. واژه ی ادبیّات نهاد است.
گاهی نهاد بیش از یک کلمه است که اصطلاحاً به آن گروه نهادی می گویند؛
مانند :
پس از واقعه ی عظیمِ انقلاب اسلامی،بسیاری از بنیاد هایِ فکری،فرهنگی و معیارهایِ
ارزشی و اخلاقی ،دگرگون شد. گروه نهادی
برایِ پیدا کردنِ نهاد به اوّل فعل، « چه چیزی ؟ » یا « چه کسی ؟ » اضافه
می کنیم و نهاد را به دست می آوریم؛مانند :
زبانِ هر جامعه در هردوره ای بر پایه ی باورها و ارزش ها ی دینی،سامان
می یابد.
چه چیزی سامان می یابد ؟ زبان = نهاد
2ـ گُزاره : خبری است که درباره ی نهاد داده می شود.
مهمترین جزء گزاره ،«فعل» است .
مانند : انقلاب ، کرامتِ انسانی را به افرادِ جامعه باز گرداند.
نهاد گُزاره
توضیحی درباره ی اجزای گزاره : ( مربوط به درس ادبیات )
1ـ مفعول : کلمه ای است که کار بر آن واقع می شود .
مانند : کبوتر پرواز را دوست دارد. در این جمله پرواز مفعول است.
*نشانه ی مفعول « را » است ،امّا همیشه همراه مفعول نمی آید؛
یعنی گاهی مفعول بدونِ نشانه ی« را » می آید.گاهی هم «ی » به مفعول
می چسبد.
به طورِ کل،مفعول به شکل هایِ زیر می آید :
الف ) من پرنده را دیدم. ( با نشانه ی « را » ) پرنده : مفعول
ب ) من پرنده ای دیدم. ( با نشانه ی « ی » ) پرنده ای : مفعول
پ ) من پرنده ای را دیدم. (با نشانه ی « را » و « ی ») پرنده ای : مفعول
ت ) من پرنده دیدم. ( بدونِ هیچ نشانه ای ) پرنده : مفعول
راه شناختِ مفعول : به اوّل فعل ، « چه چیز را ؟ » یا « چه کس را ؟ »
اضافه می کنیم ، اگر معنی بدهد آن فعل نیاز به مفعول دارد و مفعول در
جوابِ « چه چیز را ؟ » یا « چه کس را ؟ » می آید؛
هم نامه ی نا نوشته خوانی = چه چیز را خوانی ؟
نامه ی نانوشته را = نامه ی نا نوشته : مفعول
ما را به راهِ هُدی راهنمایی کن . =چه کسی را راهنمایی کن ؟
ما را = ما : مفعول
2 ـ مسند : صفت یا حالتی است که آن را به نهاد نسبت می دهند.
به فعل هایی که مسند می پذیرد فعلِ اسنادی (ربطی) می گویند.
فعل هایِ اسنادی (ربطی ) عبارتند از :« است ـ بود ـ بُوَد ـ شد ـ گشت ـ
شَوَد ـ باشد ـ باد ـ هست ـ نیست »
* روشِ پیدا کردنِ مُسند:
به اوّل فعلِ اسنادی،کلمه هایِ « چگونه؟ » یا « چی ؟ » اضافه می کنیم و مُسند
را به دست می آوریم؛
مانند : انقلابِ دینی و فرهنگی در آثارِ نویسندگانِ پس از انقلابِ اسلامی نیز
جلوه گر شد.
چگونه شد = جلوه گر = مُسند
مثال : هم نشینِ نیک ، بهتر از تنهایی است .
نهاد مسند فعلِ اسنادی (ربطی)
3