جواب معرکه
'به نام خدای شاپرک ها'
گهگاهی نسیم خنکی می وزید و موهای کودکان غزه را نوازش میکرد،نسیم مادر مهربانی🙂 بود که کودکانش را در آغوش گرمش می فشرد و به آنها امید دوباره زیستن را می آموخت. ولی کودکانی بودند که زیر سنگ ها🪨 و خانه های خراب شده جسمشان را به زمین و روحشان را به آسمان سپرده بودند،اما به کدامین گناهی باید این اتفاق برای آنها می افتاد؟مادرانی که طاقت دوری فرزندانشان را ندارند و فرزندانی که طاقت دوری مادر را ندارند. کم کم زمینِ سرسبز،لباسِ سیاه رنگی را بر تن میکند.
ولیکن میخواهم شجاعت این کودکان را بازگو کنم : با وجود مشکلات و کم آبی باز هم همانند کوهی استوار پابرجا🏔 هستند هرچند غم هایشان عمیق است ولی دل هایشان به امید خدا روشن است❤️ این است کودکان غزه!
این کودکان همانی هستند که شاهد مرگ خانواده هایشان شدند ولی نور امید در دلشان تاریک نشد بلکه روشن ترهم شد.آنها سعی کردند به جای اینکه بِهَراسَند تلاش کنند و انتقام کودکانی که بال هایشان🪽 را باز کرده و روانه آسمان شدند را بگیرند که بهتر است بگوییم انتقام 《فرشته های آسمانی 》را بگیرند. پیام من به تو ای کودک غزه :نَهَراس!
آن خدایی که در آسمان هست حواسش به تک تک شما ها هم هست. به هیچ وجه به فکر عقب نشینی نباش که هدف دشمن، عقب نشینی توست؛شما کودکان لایق بهترین ها هستید،💪🏻
《 کودکان سنگ ها》ما فرزندان ایرانی با تمام وجود پشتیبان شما هستیم ما را هم از خودتان بدانید.
(این شعر را تقدیم میکنم به تو ای کودک غزه )
کودکی هستم من اهل غزه/طاقت دوری ندارم از غزه
آن دشمنانِ غافل از نور خدا/موشکی انداخت، از آن آسِمان
خانه ها آواره شد/کودکان بیچاره شد
مردی دیدم آن طرف، دنبالِ فردی می گشت/
بچه ای کوچک در بغل،دنبالِ شیری می گشت
آرزوی کودکان ،صلح و آزادی بود/آرزوی کودکان ،یک خواب بی اندوه بود