مطهره رستمی

فارسی ششم. درس 12 فارسی ششم

انشا پر از کنایه از کنایه در انشا زیاد استفاده کنید معرکه داره

جواب ها

جواب معرکه

soheyl

فارسی ششم

شهر زیبای من، روزی بیدار شدیم که آسمان آنقدر آبی بود که چشمهای آسمانی خود را در آن می‌شوید و خورشید، همچون پادشاهی بدرخشان، با تمام اشعه‌هایش روشنایی و زندگی را بر همه‌ی مردمان شهر فراهم می‌آورد. در همین حال، بادی لطیف و دل‌ربا، برگهای درختان را به‌طرفان تابیده و آهسته می‌پیچاند، تا صدای نوای آرام و آرام آن‌ها به گوش‌های تمامی موجودات می‌رسید. شهر ما، شهری است که حتی گلهای دشت‌های عرضه ویژه او، با رنگین‌کمانی از زرد و نارنجی و قرمز و بنفش در هر کوچه و کنار، دلهای هر کسی را شاد و پرانرژی می‌کند معرککهه یادت نرههههههههههه

جواب معرکه

موضوع این انشا می‌تواند در مورد 'دوستی' باشد و از کنایه‌ها نیز به خوبی استفاده خواهیم کرد. --- دوستی، همانند آینه‌ای است که در آن بال‌های خیال را می‌زنیم. در دنیایی که همه به دنبال رنگ‌های مختلف‌اند، دوستی همچون رنگی ثابت و دائمی است. هرگاه در حیاط زندگی‌ام تاریکی ببارد، دوستم همچون شمعی فروزان در کنارم قرار می‌گیرد. او بارها به من یادآوری کرده که درختی که ریشه‌اش عمیق باشد، در برابر طوفان‌ها مقاوم‌تر است. گاهی زندگی ما به مهی می‌ماند که در آن نمی‌توانیم راه را ببینیم، اما دوستی چراغی است که در این مه، راه را به ما نشان می‌دهد. او در لحظاتی که غم مانند سایه‌ای بر من افتاده، مانند دوستی وفادار در کنارم ایستاده است. هر دوستی که مشتی از طلا باشد، ارزش بیشتری از هر دارایی دارد. در نهایت، دوستی حقیقتاً همانند عطر گل است که همواره باقی می‌ماند و دل‌ها را به یکدیگر نزدیک‌تر می‌کند. معرکه یادت نره و گرنه گزارش میدم😄😅

سوالات مشابه درس 12 فارسی ششم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام