جمله یاران تو سنگند و توی مرجان چرا
آسمان با جملگان جسم است و با تو جان چرا
در بیت بالا، منظور از آسمان خورشید است که جزئی از آسمان به حساب میآید
به یاد روی شیرین بیت میگفت
چو آتش تیشه میزد کوه میسفت
در این بیت، منظور شاعر از بیت همان شعر است. میبینیم که در اینجا بیت که جزئی از کلِ شعر است آمده و اینگونه میگوییم: بیت مجاز است از شعر به علاقه جزئیت یا جزء به کل
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوبی
در مصراع اول این بیت، منظور شاعر از سر فکر و اندیشه و قصد است که در واقع محل آن در سر است. بنابراین، میتوان گفت سر مجاز است از اندیشه به علاقه محل به حال یا به علاقه محلیه یا به علاقه ظرف به مظروف
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
اینجاست که میگوییم مِی مجاز از جام مِی است به علاقه مظروف به ظرف یا حال به محل یا حالیه