شعر بعدی برای پرسانه.
بازهم از اشعار مولوی استفاده کردیم.
ای یوسفی، ای یار ما / خوش میروی رو عقل ما
ای زور ما، ای زود ما/ ای تو، زیزیگولوی ما
ای دلحسینی های ما/ سفید بپوش برای ما
ای جاهل و مجهول ما/ ای مرسی و ممنون ما
ای زنبه و جنگی ما/ هستی تو بازنبه زِ ما
ای هومن و هامون ما/ ای ساعتِ گویای ما
تکرار نشد اما ولی /هستی متوسل با ما
بگریز ای طالب تبار/ از حامد و محمود ما
استاد مایی و ولی/ هستی فقط حمید ما
ای منتهی و انتها/ ورودیوم، کتاب ما
تمام نشد اما فقط/ حسرت نشست برروی ما
عالی بود😂😂😂💔
ای بچه بگذار فعک کنم آخر شب است زده به سر همه
اشعارشان شده بهتر از فردوسی و سعدی و ابتهاج...
آنها در گور خود میلرزند می گویند بس است دیگه🗽
ای مریم معشوقه ی مسیحا
نخور گول این دری وری ها
اخرش همچو هیتلر اوبی
میگردی به دنبال سیسمونی
ای آرمان ای بلا
میخوانی درس روزی 25ساعت به بالا
ای مسعود کجاست برای اینها دکمه مسدود؟
زیبا بود اشعارتان در وصف پرسان ما
اینجا مملو از استعداد، دل هایشان پر از صدا
رو مخ میروند مگس ها، میسازند داستان ها
در جستوجوی ناظر،برای ساکت کردن این بچه ها.
+چیچی گفتم خدا میدونه 😂😔.