آمده فصل امتحان، ای وای ما
دفتر و جزوه شدند، دنیای ما
روز و شب با تست و نکته میگذرد
دل میان صفحهها هی میپژمرد
کتاب بر دوش، مثل یک کولبرم
با «مرور» خواب میره از سرم!
دوستام بیرون، خوش و خندان شدند
ما فقط با «مبحثِ» بندان بند!
یک طرف حفظیاتِ دینی است
یک طرف فرمول، که بیمعنی است!
ادبیات را که بگذرونم فقط
باز گیرم با تاریخ و آن جَلدِ سخت!
ولی با اینکه سخت و نفسگیره
دل من پر امید و تدبیره
چون که این امتحان، پایان نیست
اول یک راه روشن و زیباست بیتردید!