نگارش هفتم -

درس دوم نگارش هفتم

آوینا مرادی

نگارش هفتم. درس دوم نگارش هفتم

میشه با ضرب المثل(آش نخورده و دهن سوخته) یه داستان بنویسید توش از آرایه تشبیه، جان بخشی استفاده کنید از گوگل نباشه بخدا معرکه میدم فالو هم میکنم اگه بخواین

جواب ها

جواب معرکه

ب.م....

نگارش هفتم

هوش مصنوعی اینو داد **داستان: «آش نخورده و دهن سوخته»** در یک روز گرم تابستان، در روستای کوچک «سرسبز»، مردی به نام حسن زندگی می‌کرد. حسن خیلی به آشپزی علاقه داشت و همیشه آرزو داشت که روزی بهترین آش را در روستا بپزد. او بارها در فکر تهیه آش خوشمزه‌ای بود، اما همیشه در کارش تاخیر می‌کرد و تلاش نمی‌کرد. یک روز، حسن تصمیم گرفت تا برای عید بزرگ روستا، یک آش خوشمزه بپزد. او تمام روز در باغچه‌اش مشغول باغبانی بود و وقتی به یاد آش افتاد، وقت زیادی را برای آن نیافت. با این حال، او به خود گفت: «فکر می‌کنم می‌توانم با کمی انار و کمی سبزی، یک آش عالی درست کنم». از این رو، حتی قبل از اینکه آن‌ها را تهیه کند، از بوی خوش آش متعجب شد. حسن گفت: «بوی این آش چقدر مدهش است، انگار که خودش به من می‌گوید، من منتظر تو هستم!» او به سرعت به فروشگاه رفت و مواد لازم را تهیه کرد. اما وقتی به خانه برگشت، خوابش برد و وقتی بیدار شد، هوای روستا تاریک شده بود و دیگر نمی‌توانست آش را بپزد. او از ناامیدی به دیوار تکیه داد و گفت: «ای کاش قبل از خواب، کمی آش می‌پختم! حالا نه آش دارم و نه دهن سوخته!» پیش دوستانش که در آن روز منتظر آش بودند، رفت و با خجالت گفت: «من آش درست نکردم!» آن‌ها با هم خندیدند و گفتند: «حسن، تو واقعا آش نخورده ولی دهن سوخته‌ای!» این حکایت به حسن یاد داد که همیشه باید فرصت‌ها را غنیمت شمارد و دست به کار شود، وگرنه به نتیجه‌ای نخواهد رسید. حالا حسن دانسته بود که 'آش نخورده و دهن سوخته' یعنی چی

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت